ا اینکه فیلم به جِد و قاطعانه میخواهد بحران سقوط ماه را یک مسئله فوق حاد بیان کند، اما در کمال تعجب رگههایی از طنز در این فیلم وجود دارد؛ مولفهای که واقعا هیچ کارکردی در این اثر سینمایی نداشته و «نبودنش» قاعدتا بهتر از «بودنش» میتوانسته باشد! شوخیها و لطایف الحیلِ امریش در راستای هر چه بهتر کردن فیلمش باعث شده تا این فیلم از آن سوی بوم بیفتد؛ یعنی کمدی شدنهای لحظهایِ فیلم و جریان آخرالزمانیاش، مخاطب که ما باشیم را از فضای نیمه کارهی داستان به بیرون پرت میکند. میتوان ادعا کرد که امریش در خلق فضا استادانه عمل میکند. این کارگردان حداقل در زمینهی فضاسازی میتواند عملکرد خیرهکنندهای داشته باشد اما جای تعجب است که چرا این فیلمساز تصور میکرده که «بامزه» و «فان» بودنِ فیلم سقوط ماه میتواند برای بیننده، یک صفتِ مجذوبکننده باشد!
امریش در زیرمتنِ فیلم سقوط ماه حرفی برای گفتن ندارد. نه مفهومِ خاص و منحصربهفردی در این فیلم نهفته و نه ارجاعات فرامتنی خاصی را در این اثر سینمایی حس میکنیم. سقوط ماه مثل خیلی از آثار متوسط و ضعیفِ تاریخ سینما مقولهی «عشق» را پیش میکشد اما تصویرسازیها در این رابطه به شدت نخنما، سطحی و فراموششدنی است. اواخر فیلم سعی شده با نمایش چند اتفاق ناگوار و ناراحتکننده، کمی تراژدی به فیلم تزریق شود اما حیف که فیلم در القای این حس به بیننده نیز ناکام میماند. با این حال، شرح یک اتفاق در اواخر فیلم با تصویرسازیهای چشمنواز و خلاقانه، پیچش پایانی جذاب و صد البته بازی بسیار خوب و همیشگیِ پاتریک ویلسون و چند شخصیت دیگر باعث میشود تا در پایان خوشحال باشیم از قصهای که حداقل توانسته سر و ته خوبی داشته باشد!”(بخشی از نقد فیلم توسط رسانه سرگرمی )