حبل المتین عالمان عارف
به تعبیر دیگر، از دیدگاه مکتب تشیع رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – و اهل بیت ایشان – علیهم السلام – ، وسائط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را هم در زمینه تکوین وهم در زمینه تشریع و هدایت بشر، ارزانی می کند. از این روتمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزدپروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آنها در قیامت میگردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آنها بنهد، رستگار خواهد شد.
کلام الله مجید نیز در آیات متعددی بطور مستقیم و غیر مستقیم بر این امر تاکید نموده و در آیه 35 سوره مائده می فرماید: « یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و برای نزدیک شدن به او وسیله بجوئید»
علامه طباطبایی – رحمه الله – درباره معنای وسیله در آیه شریفه می نویسد:« وسیله در این آیه معنای وسیعی دارد و هر چیزی را که به کمک آن تقرّب به حضرت حقّ حاصل شود، شامل می گردد، اعم از ایمان به خدا، عبادت او، جهاد دردر راه خدا و یا شفاعت پیامبر – صلی الله علیه وآله – ، امامان و بندگان صالح خدا. چنانچه امیر مومنان – علیه السلام – در ذیل این آیه فرمودند:«أنا وسیلَتُه » من وسیله تقرّب به خدا هستم»
این امریعنی توسل به معصومین – علیهم السلام – بر اساس سیره درخشان ایشان، موردتایید خود حضرات اهل بیت – سلام الله علیهم اجمعین – نیز بوده است و باتوجه به اینکه آنها فانی در توحید و آموزگار آن بوده و از هرگونه شرک دوریمی جستند، تأیید آنها دلیل بر این است که مسأله توسل، هیچ گونه ناسازگاریبا اصل توحید ندارد، بلکه وسیله ای سالم و کارساز برای تقرب به درگاه ذاتپاک خداوند است. حتی در روایات بسیاری وارد شده است که انبیاء عظام درشرایط سخت و گرفتاری ها، به اهل بیت پیامبر اسلام – صلی الله علیه وآله -توسل جسته و پیامبرانی مانند حضرت آدم، نوح ، ابراهیم، موسی و…، پنج تنآل عبا – علیهم السلام – را در درگاه الهی واسطه قرار داده اند، « فتلقّی آدم من ربّه کلماتٍ فتاب علیه؛ (بقره/ 37) سپس آدم (ع) از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت.» مطابق روایات متعددی که از طرق ائمه اهل بیت– علیهم السلام – رسیده، مقصود از این کلمات، بهترین مخلوقات خدا محمّد – صلی الله علیه وآله – ، علی، فاطمه، حسن و حسین– علیهم السلام – بوده اند. از امام صادق- علیه السلام- روایت شده که پیامبر– صلی الله علیه وآله – فرمود: آدم- علیه السلام- هنگام توبه به درگاه الهی گفت: «اللّهمّ انّی اسئلک بحقّ محمّدٍ و آل محمّدٍ لمّا غفرت لی؛ خدایا از درگاه تو به حق محمّد – صلی الله علیه وآله – و آل او مسئلت می جویم که مرا بیامرزی.»
بنابرآنچه گفته شد، توسل به اهل بیت عصمت و طهارت – سلام الله علیهم – از عناصراصلی حیات عارفانه علمای سالک و پویندگان راه حق و حقیقت بوده است، بگونهای که خود نیز اذعان داشته و دارند که از مهمترین اسباب توفیق ایشان دررسیدن به مدارج علمی و معنوی توسّل به اهل بیت – علیهم السلام – و عنایاتایشان بوده است. در احوالات مرحوم آیت الله حاج آقا حسین خادمى – رحمة الله علیه – نقل می نمایند که ایشان« همچون دیگر بزرگان دینى علاقه مفرطى به ائمه طاهرین- سلام الله علیهم – واقامه عزا براى آنها داشت، چنانکه در دوران سلطنت رضاشاه که عزادارى براىامام حسین- علیه السلام- قدغن و ممنوع اعلام شده بود، ایشان در نیمه هاىشب، عده اى از خواص را دعوت کرده، در منزل خود به عزادارى سیدالشهداء -علیه السلام- مى پرداختند و هنگامى که در حرم مطهر امام رضا – علیه السلام-مشرف مى شد، ضمن خواندن زیارت جامعه کبیره، روضه حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – علیها السلام- را مى خواند و پس از خواندن نماز، زیر آسمان می ایستاد و بر فرد فرد ائمه طاهرین – علیهم السلام – درود و سلام مى فرستاد.
این ارتباط معنوى و علاقمندى به ائمه اطهار – علیهم السلام -، باعث شده بودکه وى در سخت ترین شرایط، بهترین تصمیم ها را بگیرد و از صحنه هاى ناگوارىکه گاهى برایش پیش مى آمد، به سلامت خارج شود.
حضرت آیت الله حاج شیخ لطف الله صافى گلپایگانى، ایشان را پس از فوت در خواب دید که به وى مى گوید:علت اینکه خداوند قبر مرا در جوار حضرت رضا – علیه السلام- قرار داد،پیمانى بود که با حضرت رضا – علیه السلام- در مورد عزادارى براى مادرشاطمه زهرا – علیها السلام- بسته بودم .یکى از وعاظ که ایشان را درحال روضه خوانى حضرت صدیقه طاهره – سلام الله علیها – دیده بود نقل کرد:درست در همین جا که فعلا دفن شده اند، او را دیدم که در میان جمعى نشسته وروضه مى خواند.
آقاى دکتر فضل الله صلواتى مى گوید:آن مرحوم به عزادارى امام حسین – علیه السلام- سخت معتقد بود و تعمد داشتکه خود نیز ذکر مصیبت کند و بگرید و بگریاند. در محرم سال گذشته (یکسال قبلاز فوتش )، هنگامى که به مسجد ایشان رفتم از منبر پائین مى آمدند، چوننشستند و من نیز در کنارشان نشستم، بعنوان اعتراض خدمتشان عرض کردم: چرا بااین حال، خود را اذیت مى کنید، آقایان دیگر تشریف دارند، شما زحمت منبر رابه خود ندهید. فرمودند: چند کلمه ذکر مصیبت مى کنم، دلم مى خواهد در اینآخر عمرى، مرا جزو ذاکران ابى عبدالله- علیه السلام- محسوب نمایند.»
در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید
انسانبا غرایز و تمایلات نیرومند درونی و سرمایههای بیرونی و ابزاری که دراختیار دارد، با بهرهگیری نامناسب و سوء استفاده از آنها قادر است خود،انسانها و موجودات دیگر جهان را به فساد و تباهی بکشاند. در منابع اسلامیواژهی تقوا که به معنی حفظ و حراست است، فراوان آمده و خلاصهی آن صیانتانسان از فساد و گناه است.خداوند متعال در آیات متعددی با بیانات گوناگون، انسان را به تقوا فرامیخواند.گاهی با تشویق و وعدههای ثواب اخروی و پاداش نیک دنیوی و گاهی با تهدید وترساندن از عذاب، او را از مخالفت با خود برحذر میدارد و به اطاعت و تقوادعوت میکند.
و لذا بی گمان تقوا به عنوان مهمترین فضیلت دینی و انسانی در بسیاری از کتاب های اخلاقی و اجتماعی، موردبحث و تحلیل قرار گرفته و ابعاد مختلف آن از سوی بزرگان بررسی و تبیین شدهاست.آن چه مهم می نماید، شناخت این فضیلت انسانی و دینینیست، بلکه ایجاد آن و بهره گیری از آثار و پیامدهای مثبت دنیوی و اخروی آناست. این مهم نیز جز با تحمل مشقات و سختی ها، امکان ناپذیر است.
و می توان بیان نمود که در بینش قرآنی، تقوا هم راه و هم روش و هم بینش و نیز عمل است.تقوا دارای مراتبی است که ارتباط تنگاتنگی با مراتب ایمانی دارد. هر چهایمان شخص استوارتر می شود، تقوا در وی نمودارتر می گردد. از این رو میتوان گفت که تقوا بازتاب بیرونی ایمان است که در حوزه های مختلف اخلاقی وفقهی و هنجاری خود را نشان می دهد.
بنابراین انسان باتقواکسی است که افکار، کردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم کند وهیچ کاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پانگذارد.
جایگاه تقوا در اخلاق اسلامی
در فرهنگ دینی، رکن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور که امیرمۆمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
«التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ» و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»
ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از:
1 . ملاک کرامت آدمی
درجهتقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چهآدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است.
قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می کند:«… انَّ اکرَمَکُم عندَ اللهِ اَتقیکُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.
2 . معیار پذیرش اعمال
در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند، معیار قبولی اعمال قرار می گیرد که عبارتند از اخلاص و تقوا.این دو اکسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول میرسانند. و فقدان هر یک از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط می کند.گرچه از کمیّت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزندهتقوا را چنین بازگو می کند:
«… انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ»همانا خداوند (اعمال نیک و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد.
همچنینعنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح می گردد و اگر عمل، کم و کوچک همباشد، آن را بزرگ و فراوان می کند، امام متقیان، علی ـ علیه السلام ـ دراین باره می فرماید:
«لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و کیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ »هیچ عملی همراه با تقوا، اندک نیست، چگونه چیزی که قبول می شود، کم شمرده شود؟یکی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضل بن عمر می گوید:«خدمتامام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندکو ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عملاندک همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است که خالی ازتقوا باشد. پرسیدم:چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی که به دیگران غذا می دهد، با همسایگانشمدارا می کند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه این اعمال)چون درِ کار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یک از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگردر برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتکب نمی شود. (این هم عملِ کمِباتقوا!)»[6]
در ادامه مقاله به ذکر نکاتی از آیت الله بهجت ره در مورد تقوا خواهیم پرداخت.
در هر مرتبه ای هستید ، تقوا را مراعات کنیدآیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف به زیارت امام رضا – علیه السلام- در مشهد خدمت ایشان رسیدند :إنشاءالله مۆید ، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .خداوندهمیشه ، همه ی مردان و زنان مۆمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ وراست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد ازشرّ و آفت شیطانهای انس و جن ، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیایانبیاء و ملائکه ی مقرب ، نزدیک شوند .
هر کسی – با هرمرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند، آخرش به همان اندازه ی دوری اش ، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه وهر جا و هر کاری باشد ، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالیاست .
امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیتکند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم ، نه اینکه آنانی را که در راهمستقیم هستند ، گمراه کنیم .