علی(ع) فرمود: «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیلالنجاه و خبط فی الضلالوالجهالات» .«کسی که خود را نشناسد از مسیر صحیح و نجاتبخش دور میشودو به راه جهل و گمراهی میگراید».
انسان داراي دو جنبه است:
* جنبة مادي كه نيازهاي جسمي انسان مانند نياز به آب، غذا، مسكن، پوشاك و غيره را شامل مي شود.
* جنبة معنوي كه نيازهاي روحي و رواني انسان مانند كسب شناخت و كمال و رشد را تشكيل مي دهد.
شناخت خداوند نیز نيازمند خودشناسي است و لازمة شكوفايي استعدادهاي انسان، شناخت خويش است. خودشناسي، رابطة انسان را با دنياي بيرون بهتر برقرار مي كند و با حواس و نيروهاي خود به شناخت بهتري از زندگي مي رسد.
اهميت خودشناسي از ديدگاه قرآن و روايات:
قرآن فراموش كردن خود را نتيجة فراموش كردن خدا بر ميشمارد و ميفرمايد: «و لا تكونوا كالذين نسوالله فانساهم انفسهم» مانند كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا هم خودشان را از يادشان برد. قرآن درتلاش است كه انسان «خود» را كشف كند. اين «خود»، «خودِ» شناسنامه اي نيست كه اسمت چيست؟ اسم پدرت چيست و در چه سالي متولد شده اي؟ تابع چه كشوري هستي؟ آن «خود» همان چيزي است كه «روح الهي» ناميده مي شود و با شناختن آن «خود» است كه (انسان) احساس شرافت و كرامت مي كند و خويشتن را از تن دادن به پستيها برتر ميشمارد. (شناسايي توانايي ها و صفات مثبت خود و تلاش براي شكوفا كردن آنها براي حذف صفات بد و منفي و رسيدن به كمال) امير المومنين ـ عليه السّلام ـ نيز ميفرمايد: «در شگفتم از كسي كه خود را نميشناسد، چگونه ميتواند پروردگارش را بشناسد.» اسلام بر خلاف ساير اديان به شناخت انسان اهميت بسيار زيادي داده و وي را به شناخت سفارش كردهاست تا بتواند راه صحيح سعادت را انتخاب كند.
علامه طباطبايي (ره) ميفرمايد: «ترغيب خداوند مومنان را به ملازم بودن به خويشتن كه همان حفظ كردن راه هدايت است، ميفهماند راهي كه لازم است انسان ها بپيمايند، راه خويشتن است كه ايشان را به شناخت خداوند و سعادت حقيقي ميرساند.»خود شناسي اولين قدم در راه پيشرفت قواي بشري است، پس اگر بخواهيم از نيروي خود و فرصتهاي زندگي حداكثر استفاده را از زندگي بكنيم، لازم است قبل از هر چيز به استعدادهاي خود نظري بيافكنيم و آنها را بشناسيم. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «خودشناسي انسان اين است كه خويشتن را به چهار طبع و چهار ستون و چهار ركن بشناسد، چهار طبعش خون است، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند: «با ايمانترين شما با شناختترين شماست.»
راه ها و روش هاي خود شناسي:
به نظر اسلام خود حقيقي انسان روح خداوندي است كه در بدن به امانت گذاشته شدهاست. اين روح منشاء خداوندي دارد و در قرآن كريم آمدهاست: «فاذا سويته نفخت فيه من روحي» (پس وقتي آنرا درست كرديم از روح خود در آن دميديم.) حال اين سوال مطرح ميشود كه روش شناخت اين خود حقيقي، چگونه است؟ آيا براي شناخت آن به علوم تجربي بايد مراجعه كنيم يا به علوم ديني؟ موضوع علوم تجربي مسائل مادي و طبيعي است، اما روح غير مادي و غير جسماني است، پس با علوم تجربي نميتوان خود حقيقي را شناخت، نهايتاً به اين نتيجه ميرسيم كه تنها از طريق معارف الهي ميتوان خود را شناخت. به اعتقاد علماي ديني تنها در مكتب انبياء و پيامبران است كه انسان خود را به نيكي و درستي ميتواند بشناسد. عارفان نيز معتقدند كه ميتوان از طريق انجام كارهاي شايسته و پرهيز از كارهاي زشت، آنچنانكه در مكتب انبياء آمدهاست، به شناخت خود دست يافت. عارفان خودشناسي را مهمترين و اصليترين وظيفه و رسالت تك تك، انسانها ميدانند. آنها معتقدند اگر انسان خود را آنچنانكه بايسته و شايسته است نشناسد، نميتواند «خداي» خود را نيز بشناسد و كسي كه خداي قادر متعال را نشناخت، نميتواند اين ادعا را داشته باشد كه به رسالت و وظيفة انساني خود عمل كردهاست.
انسان یک حقیقت است؛ حقیقتی که دارای ابعاد وجودی مختلفی است. آنجا که میگوید: «وزن و شکل من» یا «غذا و رشد من»، درباره بعد جسمی و مادّی و طبیعی خویش سخن میگوید و آنجا که میگوید: «فکر و اندیشه و عقل من»، از ابعاد غیر مادّی وجود خویش خبر میدهد.
پس انسانها، «من» ها و «خود» های گوناگونی دارند: خود حیوانی، خود نباتی و خود روحانی. آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر حیوانات برتری داده، همین روح ملکوتی و نفخه الهی موجود در اوست. [۱]
یکی از قدیمیترین دستورهای حکیمانه جهان که به وسیله انبیای الهی به بشر ابلاغ شده و حکیمان بزرگ جهان نیز آن را به زبان آوردهاند و اعتبار و اهمیت خویش را در طول تاریخ، حفظ کرده و ارزش آن، هر روز، بیشتر کشف شده، این است که: «ای انسان! خودت را بشناس».
اگر کسی خودش را نشناسد و از عیوب و ضعفهای خویش و توانمندیهای بالقوّه نفس خویش آگاهی نداشته باشد، هرگز به دنبال خودسازی، تهذیب اخلاق و کسب کمالات انسانی نخواهد رفت. [۲]
امام علی (علیهالسّلام) در اهمیت خودشناسی فرموده: «بهترین شناخت، خودشناسی است [۳]
و خودشناسی، سودمندترین شناختهاست». [۴]
سقراط نیز (که حدود دو هزار و پانصد سال پیش میزیسته است) در این زمینه میگوید: «بیهوده در شناخت موجودات خشک و بیروح، رنج مبر؛ بلکه خود را بشناس که شناخت نفس، بالاتر از شناخت اسرار طبیعت است». [۵]
گاندی در کتاب «این است مذهب من» میگوید: «من از مطالعه اوپانیشادها (قدیمیترین کتاب مذهبی و عرفانی هند) به سه اصل، پی بردم که این سه اصل، برای من، یک عمر دستور العمل بوده است:
اوّل. در این عالم، برای رسیدن به حقیقت، تنها یک راه وجود دارد و آن، شناخت نفس است.
دوم. هر که خود را شناخت، خدا را هم میشناسد.
سوم. فقط یک قدرت و یک آزادی و یک عدالت واقعی وجود دارد و آن، قدرت تسلّط بر خویشتن و آزاد شدن نفس از هر کس و هر چیز دیگر و رسیدن به اعتدال در وجود خویشتن است. هر کس بر خویشتن مسلّط شود، بر اشیای دیگر نیز مسلط خواهد شد». [۶]
الکسین کارل، فیزیولوژیست و زیستشناس معروف غربی میگوید: «ما، در ایجاد وسایل راحتی و سرعت در کار و تهیه ابزارهای زندگی، پیشرفت فراوان کردهایم؛ ولی به هیچ وجه، خود را نشناختهایم. در حقیقت، از خود، غفلت ورزیدهایم و در نتیجه، پیشرفتهای علمی نتوانسته است ما را سعادتمند کند و توجّه دقیق، نشان میدهد که اضطرابها و نگرانیهایمان بیشتر شده است». [۷]
در آیات قرآن و روایات معصومین برای خودشناسی ثمراتی بیان شده است.
۳.۱ – خداشناسی
در حقیقت اگر «خود» انسان یا مجموعه وجود او، با همه ابعادش به خوبی شناخته شود، بزرگترین گام در راه خداشناسی برداشته شده است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «کسی که خود را شناخت، در حقیقت، خدا را شناخته است». [۸]
این حدیث، بازگشت به برهانهای اثبات وجود خدا و از جمله، همان برهان نظم دارد و آن این است که، اگر کسی در نظام شگفت انگیز و نظم موجود در وجود خود مطالعه کند، خدا را خواهد شناخت: «به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا آشکار گردد که او حق است». [۹]
بدون شک، انسان، اعجوبه عالم هستی است و به تعبیر امام علی (علیهالسّلام) در شعری که به وی منسوب است، “اتزعم انک جرم صغیر: و فیک انطوی العالم الاکبر. نباید پنداشت که انسان، جرم کوچکی در عالم هستی است؛ چرا که جهانی بزرگ در وجود او نهفته است.” [۱۰]
۳.۲ – گرامی داشتن نفس
آنگاه که خود را میشناسیم، در مییابیم که خالق حکیم، ما را بیهوده نیافریده و وظیفه ما در جهان چیست، انسان، اگر ارزش خویش را بشناسد، خود را به پستی نمیاندازد و خود را در ردیف حیوانات قرار نمیدهد هم چنان که اشیای قیمتی را برای تزئین چیزهای پست به کار نمیبرند. [۱۱]
«از برخی آیات قرآن، چنین برداشت میشود که هر کس قدر نفس خود را فراموش نکرد، خدا را هم فراموش نمیکند». [۱۲]
۳.۳ – خودسازی
انسان با خودشناسی، خود را ارزیابی میکند خصلتهای ناروا را از خود دور میکند و در صدد تقویت جنبههای مثبت خود بر میآید آنگاه، میفهمد که در زندگی و در جهان، چه باید انجام بدهد و چه گونه باید رفتار کند. امام علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «از توجه انسان به خودش، انگیزهای برای اصلاح خویش ایجاد میشود». [۱۳]
۳.۴ – دست یابی به سعادت
کسی که بخواهد از قدرت شگفت انگیز روحی خود استفاده کند و از وجود چنین نیروهایی در درون خود آگاهی داشته باشد و در صدد فعال ساختن آنها و بهرهمند شدن از آنها و شناخت چگونگی استفاده از آنها برآید، باید خود را بشناسد به تعبیر امام علی (علیهالسّلام) : «کسی که خود را بشناسد، به بزرگترین رستگاری نائل شده است». [۱۴]
محور های خودشناسی و راه کارهای آن را خداوند در قرآن و اهل بیت در روایات بیان نمودهاند
۴.۱ – خودکاوی
در قرآن، آیات بسیاری وجود دارد که انسان را به خودکاوی و توجه به نظام شگفت انگیز آفرینش خویش دعوت میکند: «انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده است». [۱۵]
۴.۲ – شناخت استعدادها
هر فردی با توجه به جنبههای ثابت طبیعت و شخصیتش (که به اراده خداوند، در وجود او تعبیه شده است) از قابلیتهای ویژهای برخوردار است که او را از دیگران متمایز میسازد. انسان، ابتدا باید این قابلیتها را کشف کند تا بتواند راه موفقیت را به آسانی بپیماید. امام علی (علیهالسّلام) در این خصوص فرموده است: «هلاک شد کسی که خود را نشناخت و ندانست که برای چه هدفی ساخته شده است». [۱۶]
امام صادق (علیهالسّلام) نیز در این باره فرموده: «شایسته نیست که مومن، خویش را خوار و بیمقدار نماید». راوی سوال کرد: «چگونه انسان، خود را خوار و بیمقدار میکند؟». حضرت جواب داد: «به کاری دست میزند که توانایی انجام دادن آن را ندارد». [۱۷]
[۱۸]
مشکل بسیاری از مردم، این است که تواناییها و شرایط روحی و جسمی خود را نشناختهاند و یا نمیدانند که برای چه هدف و آیندهای آفریده شدهاند و ذوق و استعداد خود را درک نکردهاند.
۴.۳ – شناخت ارزش خود
یکی از محورهای خودشناسی، شناخت ارزش و عظمت انسان است؛ انسانی که پرتویی از روح الهی و مظهر صفات پروردگار است؛ انسانی که خلیفه خداوند در زمین است و ملائک باید در خدمت او باشند.
اگر با درون نگری به ارزش وجودی خویش پی ببریم، شرافت و کرامت خویش را احساس میکنیم. یعنی در مییابیم که پستی با چنین موجود برجستهای سازگار نیست؛ دروغ، نفاق و ذلّت، با آن سازگار نیست؛ امّا، گاهی انسان، بر اثر جهل و غفلت از هویت انسانی خود، به ناهنجارها تن میدهد و اسیر هوا و هوس میگردد. [۱۹]
از روح خودم در آن دمیدم پس شما (ملائک) به سویش سجده کنید». [۲۰]
۴.۴ – شایستگیها
یکی از محورهای شناخت، این است که انسان، بیش از حد و لیاقت، چیزی نخواهد و پا را از گلیم خود فراتر ننهد، و یا بلند پروازیهای بیبنیاد نکند، و یا در رشتهای که تخصص ندارد، بیهوده دخالت نکند. حضرت علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «هر که قدر خود را بشناسد، مردم، او را گرامی میدارند و هر که از حد خود خارج شود و حریمها را رعایت نکند، مردم او را سبک میشمارند و به او اهانت میکنند» [۲۱][۲۲][۲۳]
و «کسی که به ارزش خود قانع باشد، منافع او پایدارتر است.». [۲۴]
آری، بسیاری از مشکلات اجتماعی، از بلند پروازیها نشئت میگیرند.
۴.۵ – حساسیتها
خودشناسی هرگز بدون آگاهی بر عیوب و ضعفها امکان پذیر نخواهد بود. چنینشناختی به ما این امکان را میدهد تا: در جهت رفع عیوب خود تلاش کنیم، گرفتار خودپسندی نشویم، در برخورد با مشکلات زندگی، منطقی رفتار کنیم و ضعفهای خود را نیز مدّنظر داشته باشیم.
امام علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «نسبت به خودت جاهل مباش؛ زیرا هر کس که نسبت به خودش جاهل باشد، نسبت به همه چیز، جاهل خواهد بود». [۲۵]
۴.۶ – ارتباط با خدا و جهان
یکی از ابعاد خودشناسی، شناخت ارتباط خود و خالق و ارتباط خود و جهان و عالم پس از مرگ است. امام علی (علیهالسّلام) در این باره فرموده است: «خدا رحمت کند آن کسی را که دانست از کجا آمده است و در کجاست و به کجا میرود». [۲۶]
۴.۷ – نقاط روشن
شناخت نقطههای برجسته زندگی و موفقیتها و پیروزیها، یکی دیگر از محورهای خودشناسی است. گاهی انسان در برخورد با مشکلات روزمره، احساس عجز و درماندگی میکند خود را میبازد. در چنین حالتی که انسان اعتماد به نفس خود را از دست داده است، یاد آوری موفقیتها و پیروزیهای گذشته، در ادامه مسیر پر فراز و نشیب زندگی، برای او امیدآفرین و نیروبخش خواهد بود.
برای اینکه بدانید از نظر وضعیت معنوی چگونه هستید، به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
۱ـ آیا درباره ضعفهای خود تا به حال، فکری جدّی کردهاید؟
۲ـ آیا در مورد شناخت اشتباهات خودتان همانند توجه به خطاهای دیگران، سریع و باریک بین هستید؟
۳ـ آیا تمام تلاش خود را برای اصلاح نقصهای خود به کار میبرید؟
۴ـ آیا انتقاد پذیر هستید و از انتقاد، بهره میگیرید؟
۵ـ آیا از تعالیم اخلاقی و مذهبی پیروی میکنید و مقید به انجام دادن واجبات هستید؟
۶ـ آیا به ارزشهای دینی هم چون نماز جماعت، نماز اوّل وقت، توجه به دعا، خیرخواهی و کارگشایی و… پایبند هستید؟
۷ـ آیا کتابهای مذهبی مطالعه میکنید؟
۸ـ آیا در برابر دعوت به مجلس گناه (هم چون مجلس غیبت، مشروب، موادّ مخدر، قمار و…. از خود، واکنشی نشان میدهید؟
۹ـ آیا برنامه منظّمی برای کارهای روزانه و هفتگی خود دارید؟
۱۰ـ آیا در برابر گناهان و لغزشهایی که از شما سر میزند، ناراحت میشوید؟
۱۱ـ آیا برای تقویت بنیه دینی و معنوی خود، برنامهای (مثلاً شرکت در جلسات مذهبی) دارید؟
۱۲ـ آیا دوستان نزدیک و هم نشینان شما از طبقه مذهبی هستند؟
۱۳ـ آیا تاکنون در زندگی، سوال مذهبی برایتان پیش آمده است که به دنبال پاسخ آن رفته باشید؟
هر پرسش، پنج امتیاز دارد. مجموع امتیازات پاسخهای مثبت خود را جمع نمایید و وضعیت معنوی خود را به دست بیاورید. آیا در سطح عالی هستید یا متوسط یا ضعیف؟ امتیاز ۵۰ تا ۶۵ را عالی و ۳۰ تا ۵۰ را متوسط و پایینتر از ۳۰ را ضعیف در نظر بگیرید. [۲۷]
خودشناسی، زیر بنای سعادت آدمی در همه جنبههای مادی و معنوی زندگی است. انسان در پرتو خودشناسی، به نیازهای درونی و برونی خویش پی میبرد و عواملی را که مایه تعالی و تکامل است، تشخیص میدهد در نتیجه، وظیفهشناس میگردد و به پاکی و نیکی میگراید و سرانجام، به کمالی که لایق مقام انسان است، نائل میگردد. در قرآن مجید نیز سرلوحه برنامه پیامبران، تزکیه و تعلیم بیان شده است. [۲۸]
کسی که خواهان سعادت است، از انباشتههای معنوی و مادّی خود، آگاه میشود و طبق سنّتها و قوانین آفرینش، گام بر میدارد. کلیه ابعاد و نیازهای مادّی و معنوی خویش را مورد توجه قرار میدهد و تمایلات انسانی و غرایز حیوانی را به موازات یکدیگر، با رعایت تعادل، اقناع مینماید و هیچ یک را فدای دیگری نمیکند این، برنامه خود سزای اسلام است و راه و رسم مسلمانهای راستین. [۲۹]
انسان به خاطر حبّ ذات، ضعفهای خود را نمیبیند و فکر میکند نیازی به خودسازی ندارد. غافل از اینکه «ناخود (نفس بدخواه و تمایلات حیوانی)»، هم چون بمب خطرناکی است که در خانه دل نگه دار میشود و یا هم چون بنزینی که در پستوی بعضی خانههاست و با اندک سهل انگاری و بیتوجهی، آتش سوزی روی میدهد و کل خانه از بین میرود! و البته خطر نفس بدخواه، به مراتب، بیشتر از نگهداری بنزین در خانه است. [۳۰]
«همانا نفس، انسان را به بدی دعوت میکند، مگر اینکه خدا رحم کند». [۳۱]
در احادیث، به طور مکرر، دعوت به پیکار با تمایلات نفسانی شده و از این عمل به عنوان جهاد اکبر یاد شده است. امام علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «هر کس نفس خویش را بشناسد، با آن مبارزه میکند؛ و هر کس نفس خویش را نشناسد، آن را وا میگذارد». [۳۲]
و «منتهای مجاهدت، این است که انسان با نفس خویش مبارزه کند». [۳۳]
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرموده است: «مجاهد، کسی است که در راه خدا با نفس خویش پیکار نماید». [۳۴]
آری، دنیا محل گذر است، نه جایگاه قرار! مردم در این جهان، دو گروه هستند: گروهی خود را فروختهاند و راه حق را ترک گفتهاند و مسیر هلاکت را میپیمایند و گروهی خود را خریدهاند و راه سعادت را پیش گرفتهاند و خویش را آزاد ساختهاند. [۳۵]
بنابر این، اگر انسان، قصد خودسازی و مدیریت کردن بر وجود خویش را دارد، باید «خودِ» انسانی خویش را بسازد و پرورش دهد، نه خود حیوانی یا جسمانی خویش را. کسانی که جز زندگی حیوانی به چیز دیگری نمیاندیشند، به راستی شخصیت انسانی خود را گم کردهاند و در جستجویش نیستند. حضرت علی(علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «تعجب میکنم از کسی که برای یافتن گم شدهاش تلاش میکند در حالی که نفس (انسانی) خودش را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست». [۳۶]
در نتیجه، کسی که طالب خودسازی است و میخواهد انسان باشد، باید غرایز خود را تعدیل نماید و از درنده خویی و بیضابطگی اخلاقی بپرهیزد و خویش را با صفات پسندیده و سجایای انسانی، متخلّق سازد. آیین پیامبران الهی به مردم آموخته است که این موفقیت، تنها در پرتو ایمان و تحمّل مشقّت ادای فرایض و ترک محرّمات به دست میآید.
۸ – پانویس
۱. | ↑ امینی، ابراهیم، خودسازی یا تزکیه، و تهذیب نفس، ص۱۷. |
۲. | ↑ امینی، ابراهیم، خودسازی و تهذیب نفس، ص۱۶. |
۳. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۱۸۹. |
۴. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۷۱۲. |
۵. | ↑ حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، ج۲، ص۳۰۲. |
۶. | ↑ مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، ص۱۳۸. |
۷. | ↑ کافی، حسن، شناخت اسلام، ج۲، ص۵۲۹. |
۸. | ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲، ص۳۲. |
۹. | ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳. |
۱۰. | ↑ اکبری، محمود، خود و ناخود، ص۳۷. |
۱۱. | ↑ اکبری، محمود، خود و ناخود، ص۴۰. |
۱۲. | ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۰۵. |
۱۳. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۶، ص۱۷۶. |
۱۴. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۶، ص۱۷۲. |
۱۵. | ↑ طارق/سوره۸۶، آیه۵. |
۱۶. | ↑ امام علی، نهج البلاغه، کلمات قصار،۱۴۹، ص۳۴۰. |
۱۷. | ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجه البیضاء، ج۴، ص۱۰۸. |
۱۸. | ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۶۴. |
۱۹. | ↑ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت، ص۲۲۲ و ۲۳۵. |
۲۰. | ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۶. |
۲۱. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح ۴۶۷۱. |
۲۲. | ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۲۵. |
۲۳. | ↑ مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص۳۲۰، تحت عنوان «حدشناسی»، بحثی در این زمینه دارد. |
۲۴. | ↑ امام علی، نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۲۷۴. |
۲۵. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۷۵۵. |
۲۶. | ↑ ملا صدرا، محمد بن ابراهیم، الاسفار الاربعه، ج۸، ص۳۵۵. |
۲۷. | ↑ اکبری، محمود، خود و ناخود، ص۴۷. |
۲۸. | ↑ جمعه/سوره۶۲، آیه۲. |
۲۹. | ↑ فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، اخلاق، از نظر همزیستی ارزشهای انسانی، ص۳. |
۳۰. | ↑ اکبری، محمود، خود و ناخود، ص۴۹. |
۳۱. | ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳. |
۳۲. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۵، ص۱۷۷ (حدیث ۷۸۵۵). |
۳۳. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح ۴۹۳۲. |
۳۴. | ↑ ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج۱، ص۱۹۶. |
۳۵. | ↑ امام علی، نهج البلاغه، حکمت ۱۳۳. |
۳۶. | ↑ آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ح ۴۶۰. |
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محورهای خود شناسی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۳. و خبرگزاری رسمی حوزه