مراقبه یکی از مراحل تهذیب و محاسبه نفس است.مراقبه کشیک نفس را کشیدن است که مبادا اعضا و جوارح را به خلاف وادارد و عمر عزیز را که هر آنی از آن بیش از تمام دنیا و مافیها قیمت دارد ضایع بگرداند. مراقبه یعنی غافل از حضور حضرت حق جلَّ شأنه نباشد. ذکر و فکر بدون مراقبه نه تنها نافع نیست که گاه مضر است. مراقبه در حکم پرهیز و ذکر و فکر در حکم دارو است.
انسان مراقب یعنی انسانی که بیدار و متوجه است و به جدّ مشغول کار است، کار برای خود، کار برای خدا و کار برای آخرت.
انسان مراقب، پاسبان و پاسدار است. پاسبان دل خود که صادرات و وارداتش چیست. او همیشه کشیک نفس خویش میکشد که جز خوبی در درون نفسش ننشیند و جز خوبی از او سر نزند.
مراقبه
سنگ زیرین آسیاب سلوک را مراقبه دانستهاند و آن قدر در اهمیتش تأکید کردهاند که گویا سلوک یعنی مراقبه و مراقبه یعنی سلوک.
در رسالهٔ منسوب به علامه بحرالعلوم آمده است:
«مراقبه عبارت است از متوجّه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه که بدان عازم شده است و عهد کرده، تخلّف نکند.» (رساله منسوب به علامه بحرالعلوم، ص۱۴۲).
مرحوم آیتالحق در نامه به یکی از علمای تبریز نوشتهاند:
«اگر بی مراقبت مشغول به و بشود، بیفایده خواهد بود، اگرچه حال هم بیاورد، چرا که آن حال دوام پیدا نخواهد کرد، گول حالی را که ذکر بیاورد، بی مراقبه، نباید خورد» (تذکرة المتقین، ص۱۹۴).
مراقبه معنای عامّی است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت میکند. در ابتدای امر سلوک، مراقبه عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیای او نمیخورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیر ضروری دوری گزیند و سعی کند تا خلاف رضای خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولی کمکم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا میرود. گاهی مراقبه عبارت است از توجّه به سکوت خود و گاهی به نفس خود و گاهی به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.
هر چه سالک رو به کمال میرود و طیّ منازل و مراحل میکند، مراقبه او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد و در اینحالات بسیاری از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع میگردد.
مثلا مقربان الهی هیچ التفاتی به غیر نکنند و فقط یک همّت و اندیشه دارند.
پارسایان نیز کسانیاند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطّلع است و لیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشدهاند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.
از منظر اخلاق عملی، درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:
۱. پرهیز از محرمات و انجام همهی واجبات بدون کمترین سهلانگاری.
۲. انجام همه کارها برای رضای خدا و دوری از اموری که لهو و لعب نامیده میشود.
۳. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کمکم اذعان و اعتراف مینماید که خدای متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
۴. حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهدهی جمال الهی به طور اجمال.
-
- «أَفَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَت» (رعد/۳۳)؛«آیا کسی (خداوند) که بر هر شخصی بدانچه کرده مراقب است (مانند کسی است که از همه جا بیخبر است)؟»
- پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
«اعْبُدِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاکَ»
«خدای را آنچنان بپرست که گویا میبینیاش و اگر تو او را نمیبینی، او که تو را میبیند».
- امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع) در مقام تشبیه، نفس را به اسب سرکشی تشبیه میکنند که مدتی را یله و رها گردیده است و انسان سالک بر توسنِ نفس لگام میزند و دائما تحت کنترل قرار میدهد تا رام و همراه گردد: «إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِیَ آمِنَةً یَوْمَ الْخَوْفِ الْأَکْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَق»
- امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار فرمود:
«یا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ تَرَی أَنَّهُ لَا یرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیهٔ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیکَ»
«ای اسحاق! از خدا چنان بترس که گویا او را میبینی که اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند و اگر بپنداری که تو را نمیبیند، کافری و اگر میدانی که او تو را میبیند و باز نافرمانیاش میکنی، او را از همهٔ بینندگان کوچکتر و بیارزشتر قرار دادهای».
- وام در حضور و مراقبت موجب انصراف از ماسوی الله به سوی حقیقة الحقائق میگردد.
در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
۱. توحید افعال: یعنی ادراک میکند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
۲. توحید صفات: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و… را که در موجودات خارجیّه مشاهده میکند مستند به خدای تعالی مییابد.
۳. توحید اسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک میکند. مثلا یابد عالمیّت خود را عالمیّت خدا ادراک میکند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا میداند و بس.
۴. توحید ذات: در این مرحله، سالک ادراک میکند که آن ذاتی که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام اینها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجّهی به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلّی ذاتی خواهد شد.
۵. حل مشکلات سلوکی.
- ۶. نفی خواطر: نفی خواطر عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصور و خطرهای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن. و تحصیل این حال بسی صعب و دشوار است و لهذا گفتهاند که نفی خواطر از اعظم مطهّرات سرّ است.
که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ میدهد
و صد البته باید زیر نظر استادی اسلامشناس و مربی انجام گیرد.خواطر شیطانی سختترین مانع در دوام مراقبه است؛ زیرا قوه خیال لحظهای نفس را آرام نمیگذارد و مانند رودخانهای خروشان، دائما امواج متلاطم آن خواطر گوناگون را برای سالک پدید میآورد و حضور قلب را از او میگیرد؛ البته هر مقدار زمینه خواطر بیرونی بیشتر باشد، تحصیل حضور قلب سختتر است و آیات متعدد قرآن توصیه به توکل بر خداوند و تأکید بر مقرربودن امور برای نجات انسان از اضطراب و تشویش خاطر در توجهات توحیدی فرموده است: <مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ أَنفُسِکُمْ إِلَّا فىِ کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَأَهَا إِنَّ ذَالِکَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرٌ 22 لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور>؛ بر این اساس، مراقبه را به مطلق و مقید تقسیم کردهاند؛ زیرا اصل در مراقبه، توجه دائمی به توحید و ترقب قلب از خواطر غیرالهی است؛ اما از آنجا که ملکهشدن چنین مقامی نیازمند تمرین و تدرب فراوان است، ابتدا دستور به مراقبه مقید و محدود داده میشود و بعد از مدتی مراقبه مطلق باید رعایت شود.
يكي از علماي بزرگ اخلاق نقل مي كرد كه يكي از آقايان اهل منبر مي گفت: من در آغاز منبرم سلام بر امام حسين عليه السلام مي كنم و جواب مي شنوم، اگر جواب نشنوم منبر نمي روم! اين حالت روحاني از آنجا براي من پيدا شد كه روزي وارد مجلس مهمي شدم و واعظ معروفي را بر منبر ديدم، اين خيال در دل من پيدا شد كه بعد از او سخنراني جالبي كنم و او را بشكنم! به خاطر اين خيال غلط تصميم گرفتم چهل روز به منبر نروم به دنبال اين كار (معاقبه خويشتن در مقابل يك فكر خطا و خيال باطل) اين نورانيت در قلب من پيدا شد كه پاسخ سلامم را به حضرت، مي شنوم.
-
محاسبه
محاسبه به معنای حسابرسی دقیق اعمال و اعتقادات بر اساس مرتبهای است که سالک در آن قرار دارد. این امر در دستورات سلوکی در دو مورد مطرح میشود:
- یکی بعد از مقام یقظه و در ابتدای راه؛ و اینکه قلب انسان به واسطه گناه دچار قساوت و گرفتگی میشود و این امر در درجه اول به واسطه افکار و اعتقادات شرکآلود و در درجه دوم اعمال و رفتار آلودهای است که برخاسته از اعتقادات فاسد به وجود میآید. شخص در ابتدای راه باید با محاسبه دقیق ابتدا اعتقادات ناصحیح را شناسایی کرده، سپس با مطالعه رساله عملیه احکام دینی مبتلابه را بشناسد و در نتیجه، علماً و عملاً تلاش کند که رگههای شرک را در اعمال و اعتقادات خود شناسایی و اخراج نماید.
- محاسبه دوم در هر روز برای سنجش میزان موفقیت در مراقبات روزانه انجام میشود؛ به این معنا که سالک به چه اندازه توجه به اجرای مراقبه خود در طول روز داشته است.
اهمیت محاسبه نفس در قرآن و روایات
خداوند متعال در قرآن کریم از محاسبه و بازخواست دقیق روز قیامت خبر میدهد؛ به گونهای که کوچکترین اعمال و گفتار انسان -حتی به اندازه مثقال ذرهای- مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت؛ غرض از اینگونه هشدارها، اشاراتی به حسابرسی دقیق خود در همین دنیاست؛ زیرا اگر رابطه حیات دنیوی و اخروی رابطه ظاهر و باطن یکحقیقت است، بنابراین حقیقت اعمال به صورت مناسب خود در آخرت آشکار میشود؛ و حسابرسی دقیق در اعمال خود در دنیا در حقیقت، حسابرسی و اصلاح باطن اعمال در قیامت است که هر مقدار دقیقتر باشد، حسابرسی در آخرت را سبکتر میکند.
در بیانات اهلبیت(ع) نیز سفارشهای فراوانی پیرامون محاسبه شده است. مفاد روایات این است که تا وقتی انسان در زندگی خود محاسبه درستی نداشته باشد، مراقباتش نیز اثر نخواهد داشت. امامکاظم(ع) میفرماید: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ» «کسی که هرروز از خودش حساب نکشد، از شیعیان ما نیست». رسولخدا(ص) فرمودهاند: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَرِ»«پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود حسابگر خویش باشید و قبل از اینکه اعمال شما را بسنجند، اعمال خود را وزن کنید و براى روز قیامت خویشتن را آماده سازید».
زمان محاسبه
در طول شبانهروز حداقل یکبار باید محاسبه داشته باشیم و چنانکه کاسبان در محاسبات مالی خود با دقت دخل و خرج را میسنجند تا روشن شود چقدر سود یا زیان داشتهاند، انسان نیز در زمان مناسبی که امورات مختلف او را مشغول نکند باید مروری بر اعمال روزانه خود داشته باشد؛ و اعمالش را با ملاکهای شرعی و مرتبه مراقبه خود بسنجد که تا چه میزان موفق به رعایت حدود مراقبات خود شده است. توصیه جناب ابنطاووس(ره) این است که انسان در آخر شب و قبل از خواب دقایقی را به محاسبه اعمال خود بپردازد. انسان قبل از اینکه به بستر برود، در گوشهای بنشیند و محاسبه کند.
محاسبههای دورهای
توصیه دیگر جناب ابنطاووس(ره) این است که انسان علاوه بر محاسبه در هر روز، به صورت هفتگی، ماهیانه و در پایان سال، و نیز در روزهای دوشنبه و پنجشنبه هر هفته نیز محاسبه داشته باشد.
امامصادق(ع) فرمودهاند: «حَقٌّ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ یَعْرِفُنَا أَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ عَلَى نَفْسِهِ فَیَکُونَ مُحَاسِبَ نَفْسِهِ فَإِنْ رَأَى حَسَنَةً اسْتَزَادَ مِنْهَا وَ إِنْ رَأَى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْهَا لِئَلَّا یَخْزَى یَوْمَ الْقِیَامَة»بر هر مسلمانی که ما را میشناسد و شیعه است، لازم است در هر شبانهروز اعمالش را بر خود عرضه کند و از خودش حساب بکشد؛ اگر در اعمال خود «حسنه» میبیند، خوشحال شود و اگر سیئهای مرتکب شده، استغفار کند تا در روز قیامت شرمنده و خوار نگردد.
نحوه محاسبه
اهلبیت(ع) درباره چگونگی محاسبه نیز رهنمودهایی بیان فرمودهاند. امامکاظم(ع) میفرماید: کسی که هر روز به حساب اعمال خود نرسد از ما نیست؛ اگر کار نیک کرده است، از خداوند توفیق بیشتر بخواهد و اگر مرتکب گناه شده است، استغفار کند.محاسبه آن است که انسان به حساب اعمالش برسد، خوب و بد آن را با دقت ارزیابی کند، خود را به خاطر گناهانش ملامت کند، از خدا آمرزش بطلبد، بر کارهای نیک که توفیق انجامش را داشته است، خدا را شکر گوید و توفیق بیشتر از خداوند متعال بخواهد.
در روایتی از حضرت علی(ع) سؤال شد که چگونه محاسبه کنیم؟ فرمودند: انسان باید هنگام صبح و شامبه خودش مراجعه کند و همان سؤالی که خداوند از او خواهد کرد را از خود بپرسد: تو یکروز از سرمایه گرانبهای عمرت را مصرف کردی؛ در مقابلش چه بهدست آوردی؟ آیا خدا را ذکر کردی و به ستایش او پرداختی؟ آیا حق برادر مؤمنت را ادا کردی؟ آیا گرفتاریِ کسی را برطرف کردی؟
نکات مهم محاسبه
محاسبه صحیح نیازمند توجه به نکات مهم ذیل است:
- دقت در محاسبه: در محاسبه نباید عجله نمود و سریع عبور کرد، بلکه باید با دقت تمام کارها را بهیاد آورد و محاسبه کرد. اینکه برخی در ابتدای اربعین بانشاطند و مراقبه دقیق دارند اما کمکم مراقبه آنها ضعیف میشود و نشاط روزهای اول را ندارند، نشان از ضعف در محاسبه است. محاسبه سطحی اینگونه است که به سرعت مروری بر ساعات روز خود کند و با خود بگوید: صبح که از خواب بیدار شدم، فلان کار را انجام دادم؛ بعد ظهر و شب نیز همینطور! این محاسبه فایدهای ندارد. محاسبه باید اینطور باشد که مثلا ساعت پنج صبح از خواب بیدار شدم؛ و لحظهای بعد فلان کار را کردم و سپس آن کار دیگر و… ؛ همینطور ساعت به ساعت کارهای خود را بر اساس عهدی که در مراقبه بسته، به یاد بیاورد و محاسبه کند که چقدر منطبق بر مراقبه او بوده است؛ و موارد خلاف را با ذکر دلیل یادداشت کند.
- پرهیز از مداهنه (سستی): نکته مهمی که باید در بحث محاسبه مورد توجه قرار گیرد، پرهیز از مداهنه با نفس و گرفتارشدن به تلبیسهای شیطانی در محاسبه است. یکی از حیلههای شیطان در هنگام محاسبه، بهانهتراشی و توجیه است؛ برای مثال، وقتی شخص هنگام محاسبه میبیند غیبت کسی را کرده است، به جای استغفارکردن شروع به توجیه میکند و با خود میگوید: در آنجا من باید دفع ظلم[21] میکردم و یا عبرتی را بیان مینمودم. در واقع، او با چنین مداهنهای میخواهد خودش را تبرئه کند. درباره سختگیری در محاسبه، پیغمبر اکرم(ص) چنین فرمودهاند: «لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَةِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ السَّیِّدِ عَبْدَه»[22]؛ «هیچ بندهای را نمیتوان مؤمن نامید، مگر اینکه هنگام محاسبه، سختتر از محاسبه یکشریک از شریکش، از نفس خود حساب بکشد».
- نوشتن خطاها: گناهان مبتلابه افراد گوناگون، متفاوت است و هرکس بنابر شرایط جسمی و خانوادگی و شغلیاش در معرض گناهان معین و محدودی قرار دارد. مثلا افراد متدین معمولاً در معرض گناهان کبیرهای چون شرابخواری و قمار نیستند؛ حتی زمینه این گناهان هم شاید برایشان ایجاد نشود اما زمینه گناهانی مانند غیبت، تهمت، دروغ، ظلم و… تقریبا برای همه وجود دارد. انسان با آگاهی از احکام گناهان و محاسبه دقیق و نوشتن آنها که در کجا و چگونه مبتلا به آن گناه میشود، میتواند موارد خطاهای تکراری خود را کشف کرده و در موارد بعدی، در مواجهه با آن موقعیتها با آمادگی بیشتری خود را حفظ کند.
- توبیخ نفس در صورت تخطی: معاتبه یعنی اگر سالک بدون عذر، بر خلاف مراقبه عمل کرد، باید خود را توبیخ کند؛ البته معاتبه باید متناسب با مرتبه مراقبه باشد و سخت گیری زودهنگام به یأس میانجامد و نشاط در عبادت اصل اولی در سیر معنوی است؛ مثلا در مراقبه مرحله اول، توبیخ بر مبنای ترک واجب و انجام حرام است؛ نه اینکه اگر نتوانست نماز شب بخواند، خودش را توبیخ کند.
- خلوتداشتن هنگام محاسبه: محاسبه باید در زمانی انجام شود که سالک بتواند با خود خلوت کند و با تمرکز محاسبه نماید. امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع) میفرماید: «مَا أَحَقَّ الْإِنْسَانَ أَنْ تَکُونَ لَهُ سَاعَةٌ لَا یَشْغَلُهُ عَنْهَا شَاغِلٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ فَیَنْظُرُ فِیمَا اکْتَسَبَ لَهَا وَ عَلَیْهَا فِی لَیْلِهَا وَ نَهَارِهَا»[23]؛ انسان باید زمانی را در هر شبانهروز با خود خلوت کند و به محاسبه بپردازد؛ تا ببیند به نفع و یا به ضرر خود چه چیزهایی کسب کرده است. در این مرحله معنایش این است که ببیند چقدر واجب انجام داده و چقدر حرام مرتکب شده است.
خوشا بندهای که پیش از حسابرسی در محضر عدل الهی ، به حساب خود پرداخته و خطاهای خود را قبل از توبیخ الهی، با استغفار و اصلاح عمل پاک نماید؛ و در نظر داشته باشد که هرچند خداوند ارحمالراحمین است اما برای ستمگران و گناهکاران، اشدّالمعاقبین است.[