برگرفته از کتاب اسرار نماز
نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیا نظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی:
نامه اول از حضرتحاج شیخ قدس سره به یکی از سالکان وادی طلببه عرض عالی می رساند امید است بهالطاف الهی سرگشتگان وادی طلب به مقصد برسند. و لنعم ما قال :دست از طلب مدار که در طی این طرق از پا فتادنی که به منزل رسیدن استو من یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد رفع اجره علی الله و ان الله غفورا رحیما . (سوره نساءآیه 100).
باری ! اولا که امروزه در بسته است وآن طرق سابق تماما مسدود است ولی آنچه که امروز تکلیف است : نخست نماز اول وقت است، دوم اهتمام در حضور قلب در وقت نماز و این کار مثل خوشنویسی است و به یک روز ودو روز درست نمی شود و طول زمان لازم دارد از او که گذشت بیداری پیش از صبح است :
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
بین الطلوعین را به چهار قسمت تقسیمکنید: یکی اذکار و تسبیح دیگری ادعیه سوم قرائت قرآن ، و بالاخره فکری در اعمالروزه گذشته اگر موفق به طاعتی بوده اید شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلاء بهمعصیتی یافته اید، استغفار کنید دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصرشبها، قدری در بی اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر نمائید و ملاحظه کنید که دنیا بااهل دنیا چگونه سلوک می کند.
نامه دوم از حضرت شیخ قدس سره در پاسخکسی که طالب علم کیمیا بود:ای طلب راه خدا و ای سالک طریق هدی !
جستن گوگرد احمر، عمر ضایع کردن است
روی بر خاک سیه آور که یکسر کیمیاست
و شیخ بهائی علیه الرحمه می فرماید:
گیرم که نحاس را تو زر کردی
زر کن مس خویشتن اگر مردی
ای برادر یقین دان که قنطار طلای احمر،برای کسی که از این عالم داخل آن عالم شد، به قدر ذره ای نفع و اثر ندارد.
چنان فرض کن که انسان عمری را صرف نمودو آن علم را پیدا کرد؛ بعد امر به انتقال به آن عالم شد، از اینجا که رفته در آنجاهم ذره ای نفع ندارد پس اکسیری حاصل کن که برای آن عالم بدرد خورد و آن اکسیر راحضرت حق توسط پیغمبر بر حق ، حضرت محمد بن عبدالله علیه الاف التحیة و الثناء برایشما آورده است و هو: و استعینوا بالصبر و الصلوة و انها لکبیرة الا علی الخاشعینانسان باید ابتدا مقدمه آن را که خشوع است پیدا کرده و سپس درصدد ساختن آن اکسیربرآید، که هرکس دارای آن مقام شد، یقینا رستگار شده است ولی همین قدر بدانید کههمچنانکه اگر کسی بخواهد خوشنویس شود، به آسانی ممکن نیست و باید زحمت بکشد ومواظبت نماید، تا درست شود و از همان اول مرتبه ممکن نیست ، همچنین حضور قلب ،برای انسان از ابتدا، مشکل است . باید مقید شد که نماز در اول وقت گزارده شود وبرای انجام نمازها در اول وقت باید، از هر کاری دست کشید، سپس لازم است که معانیکلمات نماز را درک کرد، آنگاه نکات و مزایای دیگر باری سعی کنید که معانی نماز راخوب بفهمید و در هنگام قرائت ، به معانی مزبور توجه نمائید، و در طریقه حقیر اصلهمه کارها، توجه به معانی نماز است ، بعد چیزها دیگر.
نامه سوم از حضرت حاج شیخ قدس سره بهیکی از سادات علمای دزفول :
تا آنجا که می توانید در امر نماز اولوقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن ، در سحرهامداومت نمائید. نمی دانم چه دوره ای شده است که وقت بودن سر کار به قدری موانعداخلی و خارجی غلبه کرد که به کل از مقصد و مقصود باز مانده ایم . بعضی مطالب استکه به کتابت در نمی آید. باری دو مطلب را خاطر نشان سرکار می کنم :
اول : آنکه انسان باید جد و جهد کند تااطمینان نماید که طریقی را که می خواهد سلوک کند طریق حق است . آنگاه که حقیقتطریق معلوم شد اگر چند روزی فتح باب نشد، سالک نباید دلتنگ شود نه آنکه انسان ازاول بدون آگاهی وارد طریق شود و در آخر همچنان مشکوک باشد، که آیا این طریق حق است؟ و یا این راهنما راستگو است یا دروغگو و به خود بسته است ؟
دوم : آنگه اگر انسان به وظایف خود عملکند، خداوند مطالب را در هر وقت و هرجا که باشد به او می رساند. و استعینوا بالصبرو الصلوة در باطن نماز تعمق نمائید و رساله اسرار الصلوة را که از شهید ثانی استبه دست آورید و قدری در آن نظر نمائید. همچنین در قرآن تاءمل کنید، و از مناجاتخمس عشره هر روز صبح یکی را بخوانید، وقتی به اتمام رسید از اول شروع کنید آیه ومن یتق الله ، یجعل له مخرجا، و یرزقه من حیث لایحتسب ، و من یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره ، قد جعل الله لکل شی ء قدرا . سوره طلاق آیه 3را با تدبر در معانی آن مشغول باشید،انشاء الله امید است که کارها اصلاح شود:هله نومید نباشی چو تو را یار براند
اگر امروز براند نه که فردا بخواند
گربه روی تو ببندد همه درها و گذرها
در دیگر بگشاید که کسی آن راه نداند
چون دم میش نماند، زدم خودم کندش پر
تو ببین کین دم یزدان به کجاها رساند
نامه چهارم از حضرت حاج شیخ قدس سره بهیکی از سادات علمای دزفول :
عرض می شود به تمام احباء اظهارفرمائید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده اید همه بدانند که طریقه حقیر،طریقتی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقی طرق که به مطالبشرعیه خیلی بی اعتناء هستند.
مثل آقا سید حسین مرتاض که گفت : اگرمعصوم هم بگوید صوم ایام البییض خوب است ، گوش به حرف او نمی کنم در طریقه حقیر،خصوصا نماز خیلی مورد توجه است که هرچه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید.
و اعلموا رحمکم الله ان مدار الامریدور علی ثلاثة اشیاء: السهر و اکل الحلال ، و التوجه فی الصلوة و حضور القلب فیهابدانید و آگاه باشید خداوند رحمت کندشما را براستی که اساس طریقت حقیر بر این سه پایه ، محکم و استوار است : بیداریسحرها، غذای حلال و توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز.
نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره درپاسخ نامه یکی از ارادتمندان خویش :
بنام او که شوکت و شاءنش بس ارجمند استای برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من ! نامه تو را خواندم و گفتارت رادریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامه ات با فقدان اسباب لازم که موجبهماهنگی مرقومه و جوابش می شود، مبادرت نمودم اینک با استعانت از خداوند متعالمعروض می گردد: ای سواره بر اسب ابی عصام که آن را از مکاری کرایه کرده ای و آنهمچون الاغی است که به سبب لگام و دهانه اش از رفتن بازمانده است درباره ابتلاء وگرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرومایه ، بیندیش پس بدون تردید چنین ابتلائی بهسبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کرده ای و به مکافات آن ، خداوندمتعال تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان وبزرگواران باشی اینکه شفای تو از بیماری عطش در استفاده از خیار است در آن اشارتیاست تا بدانی که حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدیدمی آید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردان صالح ، زائل نمیگردد(توضیح آنکه کلمه خیار به معنی مردمان نیک نیز هست ) و اما سخن تو که : اگراستخاره مساعدت و یاری نماید… آیا نشنیدی سخن آن آزاده را که گفت : در کار خیرحاجت هیچ استخاره نیست گفته بودی که : اختیار خوردن خیار کردم ؛ بدان که اختیار،عین اضطرار است و حرارت مزاج ، تو را در خوردن خیارت ناچار کرده است . پس اندیشه
کن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است ، و نیز از سخن اخیار برای تو گواه میآورم:
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند
تا تو را ناچار رو آنسو کند
پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتمادو ماءنوس خود، به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نهبا چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه می گویند:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک بیابانهای خشک و بلندو پست این بادیه را پیمودی ، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک ،رهایی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمه ها و جویباران معنی دست خواهییافت اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق ، جز با بریدن از وابستگیها و علائق دنیوی حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید دری
زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بی قدرو این دنیای پست ، دوخته داری ، بدان که معامله تو با زیان همراه ، و اساس حیاتمعنویت ، همان تباهی است و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانهعمل می کنی پس از این خانه هلاک ، پهلو تهی کن و روی بسوی خانه آخرت نما، تا رویتو خرم گردد و دیده ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود و در این مقام است کهتوانی گفت : حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتیکه در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است مقام گزیده ای چگونه می توان دعوی کردکه : حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زائل ساخت .
پس مکرر در این نامه بنگر و نظر وبصیرت خویش در معانی آن بگمار، شاید که به معانی برخی از آنچه برای تو نگاشتیم ، دستیابی و شاید که خداوند بعد از آن گشایشی در کار فراهم فرماید دعاوی تو باشد ازالفاظ بگذر و دل در معانی بند که منظور از گفته ها مفاهیم و معانی است . اینک مرکبقلم به خشکی گرائید و قلم از حرکت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشیهمین مقدار از سخن ، تو را کفایت می کند مطلق حمد و ثنایش در آغاز و انجام از آنخداوند است و سلام بر آن کس که طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانی فانی حسنعلی
اصفهانی ، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم