برگرفته از کتاب از مرگ تا برزخ(یکی از بهترین کتب درخصوص مرگ و دنیای بعداز آن) ضمنا پیشنهاد مینمایم که کتاب سیاحت شرق و سیاحت غرب مرحوم شوشتری (رض)را مطالعه فرمایید.
در تعریف ((برزخ )) چنین گفته اند: فاصله بین دو چیز را ((برزخ )) می گویند: مانند پرده ای که بین زن ها و مردها زده شود، دیوار بین دو خانه ، مرز بین دو ملک ، فاصله بین دو نهر آب یا دو دریا، کسی که بین دو نفر واقع می شود که با هم نزاع نکنند، همه این ها را ((برزخ )) می نامند.
((برزخ )) عالمی بین ((دنیا)) و ((آخرت )) است که آن را عالم قبر هم می گویند: فاصله بین مرگ تا قیامت ، بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا برانگیخته شدن در روز قیامت را ((برزخ )) گویند.
((برزخ )) نه مربوط به دنیا است و نه مربوط به آخرت . مربوط به دنیا نیست ؛ چون زندگی آن جا مانند زندگی دنیا نمی باشد؛ زیرا روح در دوران برزخ ، در قالب مثالی نازک و هوایی نرم تر از بدن فعلی قرار می گیرد که در آن ، جرم و تیرگی مادی و لطافت مجردات نیست . بلکه جسمی بین بدن و روح است .
عالم برزخ از نظر وسعت نسبت به دنیا، مانند دنیا نسبت به رحم مادراست بدین جهت نمی توانیم ویژگی های عالم برزخ را تصور کنیم ، چنان چه کودک در رحم مادر نمی تواند ویژگی های دنیا را بفهمد با این که به زودی به عالم دنیا وارد می شود.
کلمه ((برزخ )) سه مورد در قرآن وجود دارد و در هر سه مورد به معنای فاصله بین دو چیز آمده است . آن موارد از این قرارند:
1- مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبقیان خداوند، ((دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو، فاصله ای قرار داد تا هیچ کدام از مرز و حد خود خارج نشوند)).
2- و جعل بینهما برزخا و حجرا محجوراو خداوند ((بین دو دریا (دریای شیرین و خوش گوار و دریای شور و تلخ ) فاصله و حایلی قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند.))
3- و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون ((و از پشت سر آن ها (از لحظه مرگ ) تا روز قیامت و بر انگیخته شدن فاصله و برزخی قرار داده شده است .))
در این سه آیه ، ((برزخ )) به معنای فاصله بین دنیا و آخرت و بین دو دریا و دو آب آمده است :
در نهج البلاغه هم کلمه ((برزخ )) در دو مورد آمده است :
1- سلکوا فی بطون البرزخ سبیلا حضرت علی در رابطه با پادشاهان و کسانی که در دنیا دارای مقام و عزت ، اعتبار و افتخار، قدرت و شوکت بودند می فرماید: آن ها پس از مرگ ((در درون برزخ (قبرها) خزیدند)) و زمین بر آنها مسلط شد، از گوشت هایشان خورد و از خون هایشان آشامید، در حفره های گورستان صبحکردند در حالتی که به صورت درختی خشک و بدون رشد بودند.
آن حضرت در این جا ((برزخ )) را به معنای قبر گرفته اند؛ چون می فرماید: در درون ((برزخ )) آرمیدند و قبر را ((دوزخ )) نامیده است ؛ زیرا فاصله بین میت و اهل دنیا یا بین دنیا و آخرت است .
2- در رابطه با اهل ذکر می فرماید:
فکانما اطلعموا غیوب اهل البرزخ فی طول الاقامه (خداشناسان و اهل ذکر چنان به آخرت ایمان و یقین دارند که گویا دنیا را به پایان رسانده و به آخرت وارد شده اند، امور آخرت را که دیگران از آن ها آگاه نیستند مشاهده نموده و به چشم دیده اند تا جایی که می فرماید:((گویا آنان از پشت دیوار این جهان سر بر آورده و بر احوال پنهان برزخیان اطلاع یافته و آن ها را می نگرند)).
اثبات برزخ
یکی از مشکلات بسیار مهم دانشمندان ، اثبات برزخ و قبول زنده شدن در قبر است . و این که آیا برزخ چیست و کجا واقع است ؟ آیا مرگ تنهاست یا یک حیات و زندگی مخصوص و مرموز؟ آیا برزخ برای همه افراد جهان است یا اشخاص مخصوص ؟ آیا در برزخ چه می گذرد و چه قضایایی واقع می شود؟ آیا زندگی کردن و روزی خوردن در آن جا به چه صورت است ؟
از سه راه می توانیم برزخ را ثابت کنیم . یکی از راه آیات قرآن . دیگر از راه روایات . سوّم از راه خواب هایی که خود دیده ایم یا افرادی که به آنان اعتماد داریم دیده اند و آنها را بیان کرده
اند و خوابشان هم تعبیر صحیحی داشته است .
اثبات برزخ از راه آیات
ابتدا آیات را نقل می کنم و سپس آنها را بررسی می نمایم . آیاتی که در این باره نازل شده است از این قرارند:
1- در یک جا می فرماید: ((به آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده نگویید، بلکه آنان زنده اند ولی شما (زندگی آنان را) نمی فهمید)).
2 – در جای دیگر آمده است : ((گمان نکن کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روز می خورند و به آن چه خدا، از جود و کرم خود به آن ها عطا کرده است شادمانند. و درباره کسانی که هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که ایشان نه ترسی دارند نه غمگین می شوند و از جهت این که خداوند، نعمت و فضل خود را به آنان می دهد و پاداش مؤ منان را ضایع نمی کند خوش حال و مسروراند)).
چند مطلب به دست می آید
در قرآن می فرماید: (به حبیب نجار گفته شد): ((داخل بهشت شو. او گفت : ای کاش !قوم من می دانستند که پروردگارم مرا آمرزید و از اکرام شده گانم گردانید)).آیه درباره مرد مؤ منی (حبیب نجار) نازل شده است که او از رسولان و نمایندگان (حضرت عیسی ) دفاع کرد و سرانجام به دست کافران کشته شد.از این آیه به خوبی به می آید که ((حبیب نجار)) به محض کشته شدن ، داخل بهشت شد و آرزو کرد، ای کاش ! قوم او از این ماجرا مطلع می شدند، و نیز روشن می شود: بهشتی که وی داخل آن شد بهشت برزخی است . آیه مورد بحث هم ، مانند آیه گذشته ، درباره کسی است که در راه خدا کشته شده و عموم مردم را شامل نمی شود.
– سوره واقعه اهل قیامت را به سه دسته تقسیم کرده است . 1 – سابقون . 2 – اصحاب یمین . 3 – اصحاب شمال . آن گاه درباره قیامت هر یک ، به تفضیل سخن می گوید: ((هنگامی که حیات و روح به گلوی محتضر رسید شما نگاه می کنید در حالی که ما به او از شما نزدیک تریم ولی شما نمی بینید)). و اگر درباره مرگ مجبور نبودید حتما روح را به بدن بر می گرداندید. و به دنبال آن می فرماید: اگر محتضر از مقربان باشد پس (برای اوست ) راحتی و ریحان و بهشت پر نعمت ، و اگر از اصحاب یمین باشد، سلام بر او از اصحاب یمین و اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد پذیرایی او باآب گرم و ورود به آتش جهنم است .
از این که روح و ریحان از بهشت پر نعمت و هم چنین آب گرم و سوزان از داخل شدن در آتش جدا شده است به دست می آید که روح و ریحان و همین طور آب سوزان ، در عالم برزخ است و بهشت پرنعمت و داخل شدن در آتش مربوط به قیامت است .
آیات ذکر شده عمومیت دارد به خلاف سه آیه ای که درباره شهیدان نازل شده است . نیز آیه ای که درباره تکذیب کنندگان نازل شده است عمومیت دارد، به خلاف آیه ای که درباره تکذیب کنندگان نازل شده است عمومیت داد، به خلاف آیه ای که درباره آل فرعون نازل شده بود.
– در آیه دیگر می فرماید: چگونه به خدا کافر می شوید و حال آن که مرده بودید او شما را زنده کرد و دوباره میراند و باز زنده کرد و عاقبت به سوی او باز می گردید)).
بعضی از مفسرین می گویند: انسان ها قبل از آنکه در پشت پدران و رحم مادران وارد شوند نطفه مرده ای بودند. بعد خداوند آنان را زنده کرد و به عالم دنیا فرستاد باز آنها را میراند و دو مرتبه در قبر زنده کرد و پس از آن به سوی خدا رجوع می کنند.
اما اثبات برزخ از راهروایات و خواب ها، در لابه لای مطالب بیان می شود.
فلسفه برزخ چیست ؟
فلسفه زندگی به خوبی روشن است ؛ چرا که دنیا محل کشت ، آزمایش ، پرورش و تحصیل کمالات علمی برای آخرت است . به تعبیر بعضی از آیات و روایات : دنیا مزرعه ، تجارت خانه ، دانشگاه ، میدان تمرین و یا به منزله ((عالم جنین )) برای جهان آخرت است .
آخرت هم مرکز انوار الهی ، دادگاه بزرگ حق ، محل رسیدگی به حساب اعمال و جوار قریب و رحمت خداوند است .
در این جا می توان گفت : فلسفه عالم ((برزخ )) که در فاصله میان دنیا و آخرت قرار گرفته ، مانند فلسفه هر چیز دیگری است که به منظور انداختن میان دو چیز، مورد استفاده قرار می گیرد. انتقال از محیطی به محیط دیگر که از هر نظر با آن متفاوت است ، در صورتی قابل تحمل است که فاصله ای وجود داشته باشد؛ فاصله ای که بعضی از ویژگی های چیز اول و پاره ای از ویژگی های چیز دوم در آن جمع باشد.
معلوم است که قیامت برای همه انسانها در یک روز تحقق می یابد؛ چرا که زمین و آسمان باید دگرگون شود، عالمی جدید و تو ایجاد گردد، حیات نوین انسانها در آن عالم صورت گیرد، بیان حال راهی جز این نیست که در میان دنیا و آخرت ، برای برزخی باشد و ارواح ، به مرور زمان بعد از جدا شدن از بدن های مادی عنصری ، به ((برزخ )) منتقل گردند و به اصطلاح ، ((آیندگان )) به ((رفتگان )) بپیوندند، و تاپایان دنیا در آن جا جمع شوند.
پس از پایان دنیا و آغاز آخرت ، همه با هم محشور می شوند؛ زیرا ممکن نیست که هر انسانی مستقلا برای خود قیامتی داشته باشد؛ چرا که قیامت بعد از فنای دنیا و تبدیل زمین و آسمان ها به زمین و آسمان های دیگر است ؟ و همه مردم ، باید برای حساب رسی اعمال در یک روز و یک سرزمین اجتماع کنند.
تشبیه عالم برزخ به خواب
قرآن و روایات ، عالم برزخ را به عالم خواب تشبیه کرده اند: خواب را مرگ و مرگ را خواب دانسته اند با این تفاوت که خواب مدتش کوتاه تر از مرگ است .
قرآن می فرماید: ((خداوند، ارواح را به هنگام ((مرگ )) قبض می کند، ارواحی را هم که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد، سپس ارواح کسانی را که مرگ آن ها را صادر کرده نگاه می دارد و ارواح دیگری که (باید زنده بمانند و) فرمان ادامه حیاتشان را داده به بدن هایشان تا هنگام سرآمد ((اجل و مرگ )) باز می گرداند.
آیه با صراحت کامل بیان گر آن است که : مرگ و خواب ، از یک جنس هستند و خداوند در هر دو حال جان را می گیرد، با این حساب که ((خواب )) چهره ضعیفی از ((مرگ )) و ((مرگ )) نمونه کاملی از ((خواب 9 است آن کس که اجلش رسیده باشد خداوند جان او را نگاه می دارد، و آن کس که اجلش هنوز نرسیده باشد جانش را در وقت بیداری به او باز می گردند.
روایات نیز مرگ را به خواب تشبیه کرده اند: در این جا به ذکر چند روایت می پردازیم .
1 – از پیامبر اسلام علیه السلام نقل شده که فرمود: ((خواب برادر مرگ است .
2 – روزی آن حضرت به اقوامش خطاب کرد و فرمود: ((ای پسران عبدالمطلب ! همانا پیشوا و رهبر جامعه به فامیلش دروغ نمی گوید. سوگند به آن کسی که مرا به راستی و پیامبری فرستاد شما می میرید همان طور که می خوابید و بر انگیخته می شوید هم چنان که بیدار می شوید)).
3 – حضرت علی علیه السلام فرمود: مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارت و بستر نرود، اگر آب نیابد تیمم کند؛ زیرا روح مؤ من به سوی خداوند متعال بالا می رود، او را می پذیرد و به او برکت می دهد، هرگاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنج های رحمتش قرار می دهد! و اگر فرا نرسیده باشد او را با فرشتگان امینش به جسد باز می گرداند.
از حدیث اخیر، چنین فهمیده می شود که : عالم برزخ از یک نظر، در مقایسه با عالم آخرت یک نوع خواب است ، ولی نسبت به زندگی دنیا، یک زندگی بسیار وسیع تر از زندگی دنیا است .
عالم برزخ کجاست ؟
هر انسانی مایل است بداند عالم ((برزخ )) کجا است ؟ ((برزخی )) که این همه صحبت از آن می شود، ((برزخی )) که این همه آیات و روایات درباره آن نازل و وارد شده ، ((برزخی )) که عده ای عاشق آن و عده ای از آن گریزانند و ((برزخی )) که تمام انسان ها بعد از پایان عمر به آن منتقل می شوند کجا واقع شده است ؟ آیا در همین دنیا است یا در عالم دیگر؟
عقل ما نمی تواند که حقیقت آن را درک کند؛ چرا که عقل ما ناقص است و خود ما هم نرفته ایم تا با چشم دیده باشیم . کسانی هم که رفته اند یا می روند،
به ما خبری نمی دهند؟ تنها چیزی که درباره برزخ می دانیم تشبیهاتی است که در روایات وجود دارد: از قبیل این که تمام از زمین و آسمانها و کهکشان نسبت به عالم ((برزخ )) مانند حلقه ای در بیابان است ! یا این که انسان تا زمانی در دنیاست مانند کرم در سیب می باشد که از اطراف خود خبر ندارد، یا طفلی که در شکم مادر است و از عالم دنیا اطلاعی ندارد. وقتی متولد شد و پا به دنیا گذاشت وسعت آن را می داند، و به نعمت های آن پی می برد.
انسان هم ، تا زمانی که در عالم دنیا باشد وضع عالم ((برزخ )) را نمی داند و از آن اطلاع ندارد. فکر می کند دنیا بهترین و بزرگ ترین عالم است . مانند طفلی که در رحم مادر است و آن را بزرگ ترین عالم می پندارد.
اما وقتی انسان از دنیا رفت و به عالم ((برزخ )) وارد شد. متوجه می شود که عالم دنیا از شکم مادر هم برای او تنگ تر بوده است ؟ در آن جا دیگر محدودیت غذایی و مکانی و زمانی ندارد؛ زیرا این محدودیتها در عالم ماده است و ((برزخ )) از جنس عالم ماده نیست .
همین طور که عالم دنیا به رحم مادر محیط است و رحم مادر نسبت به دنیا ذره ای بیش نیست . عالم ((برزخ )) هم به دنیا محیط است و در مقابل آن ، ذره ای بیش نخواهد بود.
اقرآن می فرماید:فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین جزاء بما کانوا یکسبون ((هیچ کس نمی داند که چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می گردد برای آنها نهفته شده است .))
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می گوید: خداوند می فرماید: ((من برای بندگان صالحم نعمت هایی فراهم کرده ام که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر فکر کسی نگذشته است )).
به عبارت دیگر: عالم ((برزخ )) در واقع باطن و ملکوت دنیاست . امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که پرسید: جایگاه ارواح پس از مرگ کجاست ؟ فرمود: ارواح تا روز قیامت در باطن زمین قرار دارند. و نیز در جواب این که کسی را به دار آویزند روحش در کجا خواهد بود؟ فرمود: در دست قابض ارواح است تا آن را به باطن زمین برساند.
برزخ ساعتی بیش نیست !
افراد مجرم و گناه کار حساب عالم ((برزخ )) را نداند و نمی دانند چه مدتی در قبر درنگ کرده اند؟ وقتی در قیامت از آنان می پرسند: چقدر در ((برزخ )) توقف کرده اید؟ قسم می خورند و می گویند: توقف ما در عالم برزخ بیش از ساعتی نبوده است !
قرآن در این باره چنین می فرماید:ععع و یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعه کذالک کانوا یؤ فکون ((آن روز که قیامت بر پا شود گنه کاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی در عالم برزخ درنگ نکرده اند! این چنین آنها از درک حقیقت محروم می شوند.))
عالم ((برزخ )) برای همه یکسان نیست ، گروهی در آن جا زندگی آگاهانه ای دارند و از نعمت های آن تا روز قیامت استفاده می کنند. آنان مقربان و اولیاء خدا و مؤ منین حقیقی هستند، که از ((برزخ )) اطلاع کامل داشته و مدت آن را خوب می دانند.
گروهی دیگر هر صبح و شام در شکنجه و عذاب برزخی به سر می برند و دائما فریاد می زنند ((قیامت کی بر پا می شود)).
(خدایا! قیامت را بر پادار. بیچاره ها خیال می کنند در آن موقع راحت می شوند و از عذاب آنان خواهد بود. و این عذاب برزخی تا روز قیامت ادامه دارد. آنان آل فرعون و قاتلین روزگار (از قبیل – ابن مجلم – معاویه – یزید – عبیدا…زیاد و غاصبین حق اهل بیت ) هستند.
گروه سوم : کسانی هستند هم چون افرادی که به خواب می روند، گویی در قیامت از خواب سنگین بیدار می شوند، بی خبر از مدت و زمان خواب ، هزاران سال را ساعتی پندارند!
به راستی آن ها چنین می پندارند که دوران ((برزخ ))، دوران بسیار کوتاهی بوده است ، چرا که حالتی شبیه خواب داشته و از همه جا بی خبر و بی اطلاع بوده اند، مانند اصحاب کهف و عزیر (که عزیر مدت صد سال و اصحاب کهف 309 سال به خواب بودند و اطلاع از آن نداشتند!) وقتی که از آنها سئوال شد چه مدت خوابیده اید؟ در جواب گفتند: یک روز! بعد
از آن که قدری فکر کردند گفتند: بلکه بخشی از روز را خوابیده ایم !؟
مجرمان که می گویند: ما بیش از یک ساعت در عالم ((برزخ )) درنگ نکرده ایم ، یا به علت همین بی خبری و بی اطلاعی آنان می باشد و یا به خاطر وعده مجازات دردناکی که به آنها داده شده است . آنان میل دارند چرخ زمانه متوقف شود یا لااقل به تاءخیر افتد.
گاه روزها و ماه ها به قدری در نظر انسان به سرعت می گذرد که گویی لحظه هایی بیشتر نبوده است ،
فاصله ها را هر چند زیاد باشد ناچیز و اندک می شمارند، بلی سرنوشت مجرمان در قیامت چنین است .
چرا برزخیان را به دنیا بر نمی گردانند؟
وقتی کفار و مشرکان و منافقان و اهل گناه ، در آستانه مرگ و رفتن به عالم ((برزخ )) قرار می گیرند، خود را در حال بریده شدن از این جهان و قرار گرفتن در جهان دیگر می بینند، پرده های غرور و غفلت از مقابل دیدگانشان کنار می رود. گویی سرنوشت دردناک خویش را با چشم خود می بینند. عواقب شوم عمر و سرمایه های از دست رفته و کوتاهی هایی که در گذشته کرده و گناهانی را که مرتکب شده اند، در آن جا مشاهده می کنند. این جا است که ناله و فریاد آنها بلند می شود و می گویند:
((ای پروردگار! ما را به دنیا برگردان شاید گذشته خود را جبران کنیم و عمل صالحی در برابر آنچه ترک کرده ایم به جا آوریم )).
اما از آن جا که قانون آفرینش ، چنین اجازه بازگشتی را به هیچ کس ، (نه نیکوکاران و نه بدکاران ) نمی دهد، به آنها چنین پاسخ داده می شود:((هرگز ره بازگشتی وجود ندارد، این سخنی است که به زبان می گویید، این لقلقه کلامی بود که در دنیا با خود داشتید)).
این سخنی است که هرگز از اعماق دلی با اراده و آزاد برنخواسته ، این همان سخنی است که هر بدکاری به موقع گرفتار شدن در چنگال مجازات و هر قاتلی به هنگام دیدن چوبه دار می گوید.
به آنها گفته می شود: مگر در دنیا نبودید و حجت بر شما تمام نشد؟ مگر خورشید و ماه بر شما طلوع و غروب نداشت و مهلت تمام نشد؟ مگر حقایق به شما نرسید؟ مگر عاجز و از مستضعفین بودید، مگر از سرمایه های عمر و علم و قدرت و فراغت و امنیت به اندازه کافی و وافی در اختیار نداشتید؟ چرا عمل نکردید؟ با غفلت می خوابیدید و بیدار می شدید؟ مگر خواب و بیداری ها نمونه ای از مرگ و حیات نبود؟ مگر هزاران بار نمردید و زنده نشدید؟ آیا این مقدار برای شما کافی نبود؟
مگر صدها بار در تشییع جنازه هاشرکت نکردید و در مجالس ختم و ترحیم حضور به هم نرساندید و صدای ناله آن مسکین در قبر را نشنیدید که می گفت : خدایا! مرا برای تدارک اعمال ، برای بیداری و هشیاری ، برای پیمودن راه به سوی محبوب مطلق به دنیا برگردان . آیا اینها برای شما کافی نبود؟
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی جنازه ای را به سوی قبرستان حمل می کنی ، خود را چنین پندار که تو آن جنازه ای هستی که به دوش مردم حمل می شوی ، چنین پندار که تو از پروردگارت مسئلت نموده ای ترا به دنیا برگرداند و خداوند دعای ترا مستجاب نموده و به دنیا بازگردانیده است ! حال ببین چگونه در اعمال خود تجدید نظر می کنی و گذشته را تدارک می نمایی !
اگر خداوند آنها را به دنیا برگرداند با همان فکر و عقیده و اعمال و کرداری که سابقا داشتند برمی گردند، نه آن که یک نفس پاک و طاهر را خلق کند و به دنیا برگرداند؛ زیرا در این صورت دیگر آنها افراد سابق نیستند و موجودات دیگری هستند که ربطی به آنها ندارند.