داستانهایی از توبه
در كتاب ثمراة الحيوة جلد سوم صفحه سيصدو هفتاد و هفت نوشته :
جوانى در بنى اسرائيل زندگى مى كرد و به عبادت حق تعالى مشغول بود روزها را به روزه و شبها را بنماز و طاعت ، تا بيست سال كارش همين بود تا كه يك روز فريب خورده و كم كم از خدا كناره گرفت و عبادتها را تبديل به معصيت و گناه كرد و از جمله گنه كاران قرار گرفت و در اين كار بيست سال باقى ماند يك روز آمد جلو آئينه خود را ببيند، نگاه كرد ديد موهايش سفيد شده از معصيتهاى خود بدش آمد واز كرده هاى خود سخت پشيمان گرديد.
- Published in آخرالزمان-ظهور, آخرت و قیامت, احادیث قدسی, احادیث و روایت اهل بیت ع, ادیان الهی, اذکار الهی-ذکر, اسرار نماز-نماز-صلوه, انجیل،تورات،سایرکتب آسمانی, اولیای الهی -عارفان بالله-اولیاء الله, پیامبران الهی -پیامبراسلام ص, توبه و استغفار, جامعه اسلامی -حکومتهای اسلامی, حکایات و اشارات, خودسازی -رذائل اخلاقی-فضائل اخلاقی-تهذیب نفس, دسته بندی محتوایی, دسته بندی موضوعی, دستورالعملهای اخلاقی, روح (ملکوتی-مومنین-خبیث و...), شفاعت, شیطان ،شیطان پرستی-شیطان پرستان, فیلمهای مذهبی, قرآن(تفسیر و فضیلت و...), کرامات, متن, مرگ،برزخ،بهشت،جهنم, معرفت و خداشناسی, معصومین ع, ویدئو