گناه و مرگ زود هنگام
انسان دارای دو نوع اجل و مرگ است:الف) مرگ طبیعی و اجل حتمی (اجل مسمی ).ب) مرگ زود رس و اجل غیر حتمی (اجل معلق ).
اجل حتمی و مرگ طبیعی آن است که نیرو و قوّت بدن تمام میشود و انسان جان به جان آفرین تسلیم میکند. و اجل غیر حتمی این است که بر اثر حادثه، یا مرض و بیماری، مرگ زود رس و… به سراغ انسان آمده، قبل از رسیدن به پایان عمر طبیعی، میمیرد.
مرگ طبیعی و غیر طبیعی انسان در مثل مانند نفتی است که در چراغ ریخته و روشن میکنند. این نفت قادر است چراغ را پانزده ساعت روشن نگه دارد امّا گاهی بعد از پنج ساعت، بادی میوزد و چراغ را خاموش میکند؛ ولی گاهی همان پانزده ساعت میسوزد تا نفت تمام شده و چراغ به طور طبیعی خاموش میشود.
انسان نیز چنین است، کسی که مثلاً باید هشتاد سال عمر کند، اگر شرایط برای زندگی او مهیّا باشد،مانع و حادثهای هم رخ ندهد، هشتاد سال عمر میکند، پس از هشتاد سال اگر همه شرایط هم آماده باشد، میمیرد؛ چون عمرش به پایان رسیده؛ مثل چراغی که نفت و سوخت آن تمام شده خاموش میشود؛ ولی گاهی همین انسان پس از آن که چهل سال از عمرش گذشت، بر اثر حادثهای مثل زلزله، تصادف، سکته، مرض و…از دنیا میرود، این اجل حتمی و مرگ طبیعی او نیست بلکه مرگ زودرسی است که به سراغش آمده، مانند همان چراغی که هنوز سوخت دارد؛ امّا باد آن را خاموش میکند.
در آیات متعدّدی از قرآن کریم به این دو نوع مرگ و اجل اشاره شده، چنانکه میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَأَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ…»؛ «او کسی است که شما را از گِل آفرید، سپس مدّتی مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد) و اجل حتمی نزد اوست (و او از آن آگاه است) با این همه، شما تردید میکنید».
مفسّران گفتهاند: «اجل مسمّی» مرگ طبیعی و «اجل»، مرگ زود رس و غیر حتمی است.
از امام صادقعلیه السلام نیز در مورد این آیه، سؤال شد، حضرت فرمود: «هَما أَجَلان أَجَلٌ مَحْتُومٌ وَأَجَلٌ مَوْقُوفٌ»؛ «این آیه اشاره به دو نوع اجل است: اجل حتمی و اجل مشروط و غیر حتمی».
آنچه از آیات و روایات استفاده میشود این است که اجل حتمی، قابل تقدیم و تأخیر نیست؛ چنان که خداوند متعال میفرماید: «فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ»؛ «هنگامی که اجل آنان فرا رسد، نه ساعتی به عقب میافتد و نه ساعتی به جلو (منظور اجل حتمی و مرگ طبیعی است».
امّا اجل غیر حتمی قابل تقدیم و تأخیر است، اموری هست که اگر انسان آنها را انجام دهد یا ترک نماید، جلوی بلا و حادثه را میگیرد، در نتیجه مرگ زودرس و نا به هنگام به سراغ انسان نمیآید و عمر انسان به نهایت خود میرسد.
اموری نیز وجود دارد که اگر انسان آنها را انجام دهد یا ترک کند، سبب میشود عمر انسان کوتاه گردد و مرگ زود رس به سراغش بیاید.
اگر در روایات از اموری نام برده شده است که سبب طولانی شدن عمر انسان و یا اموری ذکر شده است که سبب کوتاه شدن عمر انسان میشود، اشاره به همین اجل غیر حتمی است.
صدقه عامل دفع بلا
مرحوم صدوقرحمهم الله در کتاب امالی از امام صادقعلیه السلام نقل کرده است که حضرت فرمود: «روزی حضرت عیسیعلیه السلام با جمعی از حواریّون از کنار جماعتی میگذشتند که مشغول شادمانی بودند، وقتی حضرت عیسی دلیل شادمانی آنان را جویا شد، گفتند: اینان سرگرم عروسی هستند؛ دختر فلان شخص به همسری فلان مرد در میآید.
حضرت عیسیعلیه السلام فرمود: امروز شادمانند ولی فردا گریان! پرسیدند: به چه سبب؟ فرمود: عروس آنان امشب خواهد مرد!
امّا وقتی روز دیگر شد، دیدند عروس نمرده و سالم است. از عیسیعلیه السلام سبب را پرسیدند، فرمود: هر چه خواست خدا باشد همان میشود، با هم برویم ببینیم حکمت این کار چیست؟
عیسیعلیه السلام با یاران خود به خانه داماد آمده، اجازه گرفته وارد خانه شدند، عیسیعلیه السلام از عروس پرسید آیا شما دیشب کار خیری انجام دادهای؟ گفت: خیر، فقط هر شب جمعه سائلی به در خانه ما میآمد و ما به اندازه مخارج یک هفته به او کمک میکردیم، دیشب همان سائل آمد و کسی متوجّه او نشد؛ ولی من صدای او را شنیدم، به طور ناشناس رفتم و به اندازه همیشه به او کمک کردم،
حضرت عیسیعلیه السلام که این سخن را از عروس شنید، فرمود: از جای خود برخیز، وقتی عروس از جای خود برخاست، دیدند مار بزرگی زیر بستر او قرار دارد! عیسیعلیه السلام فرمود: به خاطر آن صدقهای که دادهای، این بلا از تو رفع شده است و گرنه این مار تو را از بین میبرد».
عوامل طولانی شدن عمر
از روایات استفاده میشود بعضی از کارها و عوامل است که اگر انسان آنها را انجام دهد، موجب میشود مرگ زود هنگام به سراغش نیاید و عمرش طولانی گردد بعضی از آن عوامل عبارتند از:
1) صدقه
از روایات استفاده میشود که «صدقه» بلا را از انسان دفع میکند و حتّی مانع مرگ غیر حتمی میشود؛ چنان که در داستانی که از حضرت عیسیعلیه السلام نقل کردیم، این حقیقت کاملاً روشن شد.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «أَلْبِرُّ وَالصَّدَقَةُ یَنْفِیانِ الْفَقْرَ وَیَزِیدانِ فِی الْعُمْرِ وَیَدْفَعانِ عَنْ صاحِبِهِما سَبْعِینَ مَیْتَةَ السُّوءِ»؛ «کار نیک و صدقه، فقر را از بین برده، عمر را طولانی و هفتاد مرگ بد سوء را از صاحب خود دور میکند».
2) صله رحم
«صله رحم» نیز از اموری است که سبب طولانی شدن عمر انسان میشود؛ چنان که روایات فراوانی در مورد آن رسیده است.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَتَزِیدُ فِی الْأَعْمارِ وَإِنْ کَانَ أَهْلُها غَیْرُ أَخْیارٍ»؛ «صله رحم، مایه آبادی خانهها و موجب افزایش عمرهاست، گرچه انجام دهندگان آن، مردمان خوبی نباشند».
امیرالمؤمنینعلیه السلام به نوف بکّالی فرمود: «یا نَوْفُ صِلْ رَحِمَکَ یَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ»؛ «ای نوف! صله رحم انجام ده خداوند بر عمر تو میافزاید».
حنان بن سدیر نیز گوید: خدمت حضرت امام صادقعلیه السلام بودیم، در جمع ما مسیّر نیز بود، سخن از صله رحم به میان آمد، حضرت فرمود: «ای مسیّر! بارها و بارها مرگ تو فرا رسید؛ امّا خداوند آن را به تأخیر انداخت به خاطر صله رحمی که انجام میدهی و اگر میخواهی خداوند همچنان عمر تو را زیاد گرداند، به آن دو پیرت هم احسان کن؛ یعنی به پدر و مادرت احسان کن».
3) مسرور ساختن پدر ومادر
امام صادقعلیه السلام فرمود «إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ یَزِیدَ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ فَسَرِّ أَبَوَیْکَ»؛ «اگر دوست داری خداوند عمرت را طولانی کند پدر و مادر خویش را شادمان ساز».
4) با وضو بودن
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «أَکْثِرْ مِنَ الطَّهُورِ یَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ»؛ «طهارت خویش را زیاد گردان، خداوند عمرت را زیاد گرداند».
5) زیارت قبر حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام
امام باقرعلیه السلام فرمود: «مُرُوا شِیعَتَنا بِزِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّعلیهما السلام فَإِنَّ اِتْیانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَیَمُدُّ فِی الْعُمْرِ وَیَدْفَعُ مَدافِعَ السُّوءِ»؛ «شیعیان ما را امر کنید تا به زیارت قبر حسین بن علیعلیهما السلام بروند؛ زیرا زیارت آن حضرت، روزی انسان را زیاد نموده، عمر را طولانی و دفع بلاها مینماید».
عوامل دیگری برای طول عمر ذکر شده است که جهت رعایت اختصار، از بیان آنها صرف نظر میکنیم.
گناه و مرگ زود هنگام
انسان دارای دو نوع اجل و مرگ است:الف) مرگ طبیعی و اجل حتمی.ب) مرگ زود رس و اجل غیر حتمی.
اجل حتمی و مرگ طبیعی آن است که نیرو و قوّت بدن تمام میشود و انسان جان به جان آفرین تسلیم میکند. و اجل غیر حتمی این است که بر اثر حادثه، یا مرض و بیماری، مرگ زود رس و… به سراغ انسان آمده، قبل از رسیدن به پایان عمر طبیعی، میمیرد.
مرگ طبیعی و غیر طبیعی انسان در مثل مانند نفتی است که در چراغ ریخته و روشن میکنند. این نفت قادر است چراغ را پانزده ساعت روشن نگه دارد امّا گاهی بعد از پنج ساعت، بادی میوزد و چراغ را خاموش میکند؛ ولی گاهی همان پانزده ساعت میسوزد تا نفت تمام شده و چراغ به طور طبیعی خاموش میشود.
انسان نیز چنین است، کسی که مثلاً باید هشتاد سال عمر کند، اگر شرایط برای زندگی او مهیّا باشد،مانع و حادثهای هم رخ ندهد، هشتاد سال عمر میکند، پس از هشتاد سال اگر همه شرایط هم آماده باشد، میمیرد؛ چون عمرش به پایان رسیده؛ مثل چراغی که نفت و سوخت آن تمام شده خاموش میشود؛ ولی گاهی همین انسان پس از آن که چهل سال از عمرش گذشت، بر اثر حادثهای مثل زلزله، تصادف، سکته، مرض و…از دنیا میرود، این اجل حتمی و مرگ طبیعی او نیست بلکه مرگ زودرسی است که به سراغش آمده، مانند همان چراغی که هنوز سوخت دارد؛ امّا باد آن را خاموش میکند.
در آیات متعدّدی از قرآن کریم به این دو نوع مرگ و اجل اشاره شده، چنانکه میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَأَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ…»؛ «او کسی است که شما را از گِل آفرید، سپس مدّتی مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد) و اجل حتمی نزد اوست (و او از آن آگاه است) با این همه، شما تردید میکنید».
مفسّران گفتهاند: «اجل مسمّی» مرگ طبیعی و «اجل»، مرگ زود رس و غیر حتمی است.
از امام صادقعلیه السلام نیز در مورد این آیه، سؤال شد، حضرت فرمود: «هَما أَجَلان أَجَلٌ مَحْتُومٌ وَأَجَلٌ مَوْقُوفٌ»؛ «این آیه اشاره به دو نوع اجل است: اجل حتمی و اجل مشروط و غیر حتمی».
آنچه از آیات و روایات استفاده میشود این است که اجل حتمی، قابل تقدیم و تأخیر نیست؛ چنان که خداوند متعال میفرماید: «فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ»؛ «هنگامی که اجل آنان فرا رسد، نه ساعتی به عقب میافتد و نه ساعتی به جلو (منظور اجل حتمی و مرگ طبیعی است».
امّا اجل غیر حتمی قابل تقدیم و تأخیر است، اموری هست که اگر انسان آنها را انجام دهد یا ترک نماید، جلوی بلا و حادثه را میگیرد، در نتیجه مرگ زودرس و نا به هنگام به سراغ انسان نمیآید و عمر انسان به نهایت خود میرسد.
اموری نیز وجود دارد که اگر انسان آنها را انجام دهد یا ترک کند، سبب میشود عمر انسان کوتاه گردد و مرگ زود رس به سراغش بیاید.
اگر در روایات از اموری نام برده شده است که سبب طولانی شدن عمر انسان و یا اموری ذکر شده است که سبب کوتاه شدن عمر انسان میشود، اشاره به همین اجل غیر حتمی است.
صدقه عامل دفع بلا
مرحوم صدوقرحمهم الله در کتاب امالی از امام صادقعلیه السلام نقل کرده است که حضرت فرمود: «روزی حضرت عیسیعلیه السلام با جمعی از حواریّون از کنار جماعتی میگذشتند که مشغول شادمانی بودند، وقتی حضرت عیسی دلیل شادمانی آنان را جویا شد، گفتند: اینان سرگرم عروسی هستند؛ دختر فلان شخص به همسری فلان مرد در میآید.
حضرت عیسیعلیه السلام فرمود: امروز شادمانند ولی فردا گریان! پرسیدند: به چه سبب؟ فرمود: عروس آنان امشب خواهد مرد!
امّا وقتی روز دیگر شد، دیدند عروس نمرده و سالم است. از عیسیعلیه السلام سبب را پرسیدند، فرمود: هر چه خواست خدا باشد همان میشود، با هم برویم ببینیم حکمت این کار چیست؟
عیسیعلیه السلام با یاران خود به خانه داماد آمده، اجازه گرفته وارد خانه شدند، عیسیعلیه السلام از عروس پرسید آیا شما دیشب کار خیری انجام دادهای؟ گفت: خیر، فقط هر شب جمعه سائلی به در خانه ما میآمد و ما به اندازه مخارج یک هفته به او کمک میکردیم، دیشب همان سائل آمد و کسی متوجّه او نشد؛ ولی من صدای او را شنیدم، به طور ناشناس رفتم و به اندازه همیشه به او کمک کردم،
حضرت عیسیعلیه السلام که این سخن را از عروس شنید، فرمود: از جای خود برخیز، وقتی عروس از جای خود برخاست، دیدند مار بزرگی زیر بستر او قرار دارد! عیسیعلیه السلام فرمود: به خاطر آن صدقهای که دادهای، این بلا از تو رفع شده است و گرنه این مار تو را از بین میبرد».
عوامل طولانی شدن عمر
از روایات استفاده میشود بعضی از کارها و عوامل است که اگر انسان آنها را انجام دهد، موجب میشود مرگ زود هنگام به سراغش نیاید و عمرش طولانی گردد بعضی از آن عوامل عبارتند از:
1) صدقه
از روایات استفاده میشود که «صدقه» بلا را از انسان دفع میکند و حتّی مانع مرگ غیر حتمی میشود؛ چنان که در داستانی که از حضرت عیسیعلیه السلام نقل کردیم، این حقیقت کاملاً روشن شد.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «أَلْبِرُّ وَالصَّدَقَةُ یَنْفِیانِ الْفَقْرَ وَیَزِیدانِ فِی الْعُمْرِ وَیَدْفَعانِ عَنْ صاحِبِهِما سَبْعِینَ مَیْتَةَ السُّوءِ»؛ «کار نیک و صدقه، فقر را از بین برده، عمر را طولانی و هفتاد مرگ بد سوء را از صاحب خود دور میکند».
2) صله رحم
«صله رحم» نیز از اموری است که سبب طولانی شدن عمر انسان میشود؛ چنان که روایات فراوانی در مورد آن رسیده است.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَتَزِیدُ فِی الْأَعْمارِ وَإِنْ کَانَ أَهْلُها غَیْرُ أَخْیارٍ»؛ «صله رحم، مایه آبادی خانهها و موجب افزایش عمرهاست، گرچه انجام دهندگان آن، مردمان خوبی نباشند».
امیرالمؤمنینعلیه السلام به نوف بکّالی فرمود: «یا نَوْفُ صِلْ رَحِمَکَ یَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ»؛ «ای نوف! صله رحم انجام ده خداوند بر عمر تو میافزاید».
حنان بن سدیر نیز گوید: خدمت حضرت امام صادقعلیه السلام بودیم، در جمع ما مسیّر نیز بود، سخن از صله رحم به میان آمد، حضرت فرمود: «ای مسیّر! بارها و بارها مرگ تو فرا رسید؛ امّا خداوند آن را به تأخیر انداخت به خاطر صله رحمی که انجام میدهی و اگر میخواهی خداوند همچنان عمر تو را زیاد گرداند، به آن دو پیرت هم احسان کن؛ یعنی به پدر و مادرت احسان کن».
3) مسرور ساختن پدر ومادر
امام صادقعلیه السلام فرمود «إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ یَزِیدَ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ فَسَرِّ أَبَوَیْکَ»؛ «اگر دوست داری خداوند عمرت را طولانی کند پدر و مادر خویش را شادمان ساز».
4) با وضو بودن
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «أَکْثِرْ مِنَ الطَّهُورِ یَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمْرِکَ»؛ «طهارت خویش را زیاد گردان، خداوند عمرت را زیاد گرداند».
5) زیارت قبر حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام
امام باقرعلیه السلام فرمود: «مُرُوا شِیعَتَنا بِزِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّعلیهما السلام فَإِنَّ اِتْیانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَیَمُدُّ فِی الْعُمْرِ وَیَدْفَعُ مَدافِعَ السُّوءِ»؛ «شیعیان ما را امر کنید تا به زیارت قبر حسین بن علیعلیهما السلام بروند؛ زیرا زیارت آن حضرت، روزی انسان را زیاد نموده، عمر را طولانی و دفع بلاها مینماید».
عوامل دیگری برای طول عمر ذکر شده است که جهت رعایت اختصار، از بیان آنها صرف نظر میکنیم.
عوامل کوتاهی عمر
1) گناه
آنچه مسلم است، «گناه» از جمله عواملی است که موجب کوتاه شدن عمر انسان گشته و سبب مرگ زود رس میشود.
امام صادقعلیه السلام فرمود: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجالِ، وَمَنْ یَعِیشُ بِالْإِحْسانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالْأَعْمارِ»؛ «کسانی که بر اثر گناهان میمیرند، بیش از کسانی هستند که با مرگ طبیعی از دنیا میروند و کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی میکنند، بیش از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی میکنند».
2) قطع رحم
«قطع رحم» در برابر صله رحم است؛ صله رحم یعنی ارتباط افراد فامیل و جویا شدن از احوال یکدیگر، کمک کردن به آنان در مواقع لازم، رفع گرفتاری یکدیگر نمودن و…
صله رحم مسأله بسیار مهمّی است که در مکتب مقدّس اسلام نسبت به آن سفارش فراوانی شده است.
در فصل دوّم و نیز در همین فصل، اهمیّت صله رحم و اثرات آن با استفاده از آیات و روایات ذکرگردید. وقتی صله رحم تا این اندازه اهمیّت داشته و سفارش شده است، طبعاً ترک آن نیز تبعاتی داشته و مورد مذمّت است که مهمترین آن کوتاه شدن عمر انسان میباشد.
روایتی از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَصِلَ رَحِمَهُ وَقَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثَ سِنِینَ فَیُصَیِّرَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثینَ سَنَةً وَیَقْطَعُها وَقَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثِینَ سَنَةً فَیُصَیِّرَها اللَّهُ ثَلاثَ سِنِینَ. ثُمَّ قَالَصلی الله علیه وآله یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ»؛«انسانی صله رحم میکند، در حالی که از عمرش سه سال بیشتر باقی نمانده است؛ ولی خداوند (به خاطر همان صله رحم) عمر سه ساله او را سی ساله میکند. و کسی، قطع رحم میکند در حالی که از عمرش سی سال باقی مانده است، امّا خداوند (به خاطر قطع رحم) آن عمر سی ساله را تبدیل به سه سال میکند، آنگاه فرمود: خداوند هرچه بخواهد محو و هر چه بخواهد اثبات میکند».
امیرالمؤمنینعلیه السلام در خطبهای فرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنآءَ»؛ «به خدا پناه میبرم! از گناهانی که سبب مرگ زود رس میشود!»
عبداللَّه بن کوّا برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان! آیا گناهی هم هست که سبب مرگ زود رس شود؟ حضرت فرمود: «نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمَ»؛ «آری، وای بر تو! و آن گناه قطع رحم است».
داستان زیبای شعیب عقرقوقی و امام موسی بن جعفرعلیهما السلام
شعیب عقرقوقی، یکی از اصحاب امام صادق و امام موسی بن جعفرعلیهما السلام است، میگوید: «روزی خدمت امام موسی بن جعفرعلیهما السلام رسیدم، آن حضرت به من فرمود: ای شعیب! فردا مردی از اهل مغرب تو را میبیند، درباره من از تو سؤال میکند، به او بگو: به خدا سوگند! او همان امامی است که حضرت امام صادقعلیه السلام نسبت به وی سفارش کرده است و آنچه از حلال و حرام از تو پرسش نمود، پاسخش را از طرف من بده و چنانچه خواست نزد من آید، او را نزد من بیاور.
عرض کردم: قربانت گردم! نشانه او چیست؟ فرمود: مردی است درشت اندام، بلند قامت و نامش یعقوب است.
شعیب گوید: فردای آن روز در حال طواف خانه خدا بودم که مردی با همان اوصاف که امام موسی بن جعفرعلیهما السلام فرموده بود، به سراغ من آمد و گفت: میخواهم از تو درباره آقایت سؤال کنم.
گفتم: کدام آقا؟
گفت: موسی بن جعفر.
گفتم: اسم تو چیست؟
گفت: یعقوب.
گفتم: اهل کجایی؟
گفت: مغرب.
گفتم: از کجا مرا میشناسی؟
گفت: کسی را در خواب دیدم، به من گفت: با شعیب ملاقات نموده و هر چه میخواهی سؤال کن، سراغ گرفتم تا تو را پیدا کردم.
گفتم: همین جا باش تا طواف من تمام شود و به سراغ تو بیایم. پس از طواف نزدش آمدم و با او صحبت کردم، دیدم انسان عاقلی است. از من خواست او را خدمت امامعلیه السلام ببرم، او را آورده، اجازه ملاقات گرفتم و خدمت حضرت رسیدیم.
چشم امام موسی بن جعفرعلیهما السلام که به او افتاد، فرمود: ای یعقوب! تو دیروز آمدی و میان تو و برادرت در فلان محل نزاعی پیش آمد، تا جایی که به یکدیگر دشنام دادید، این روش من و پدرانم نیست و ما کسی را به چنین رفتاری دستور نمیدهیم. از خدا بترس که به زودی مرگ میان تو و برادرت جدایی میافکند؛ امّا برادرت پیش از آن که به وطن باز گردد خواهد مرد و تو از کرده خویش پشیمان خواهی شد! همه اینها به خاطر این است که قطع رحم کردید و خداوند عمر شما را کوتاه کرد.
آن مرد پرسید: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟ حضرت فرمود: اجل تو هم رسیده بود؛ امّا چون در فلان منزل نسبت به عمّهات مهربانی کردی، خداوند به خاطر این صله رحم، بیست سال عمر تو را زیاد کرد.
شعیب گوید: در سال دیگری در حجّ، همان مرد مغربی را ملاقات کردم، به من گفت: همان گونه که امامعلیه السلام خبر داده بود، برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و او را در بین راه دفن کردیم».
3) زنا
سوّمین عامل کوتاه شدن عمر انسان، «گناه زنا» است. زنا گناه کبیره است که در آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومینعلیهم السلام بسیار مورد مذمّت قرار گرفته و موجب حدّ در دنیا و عذاب و آتش در آخرت است.
قرآن کریم آن قدر آن را زشت شمرده است که میفرماید: «وَلَا تَقْرَبُواالزِّنَی إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَسَآءَ سَبِیلاً»؛ «نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهی است».
خداوند متعال ضمن بیان صفات بندگان خاصّ خود میفرماید: «وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً»؛ «(بندگان خاصّ خدا) کسانی هستند که معبود دیگر را با خداوند نمیخوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر کسی چنین کند مجازات سنگینی خواهد دید، عذاب او در قیامت مضاعف میگردد و همیشه با خواری در آن خواهد ماند».
در بزرگی گناه زنا همین بس که در این آیه شریفه، در ردیف شرک به خدا و قتل نفس قرار گرفته است، وعده عذاب آن هم عذاب مضاعف و خلود در آتش جهنّم بر آن داده شده است.
گناه بزرگ زنا، آثار و پیامدهای سوء فراوانی دارد که یکی از آنها مرگ زودرس میباشد.
امام صادقعلیه السلام از پدر گرامیاش حضرت امام باقرعلیه السلام نقل میکند که فرمود: «لِلزَّانِی سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ فِی الدُّنْیا وَثَلاثٌ فِی الْآخِرَةِ، أَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیا فَیَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ، وَیُورِثُ الْفَقْرَ وَیُعَجِّلُ الْفَناءَ، وَأَمَّا الَّتِی فِی الْآخِرَةِ، فَسَخَطُ الرَّبِّ وَسُوءُ الْحِسابِ وَالْخُلُودُ فِی النَّارِ»؛(170) «برای زنا کار شش کیفر وجود دارد: سه کیفر در دنیا و سه در آخرت؛ امّا در دنیا: 1- آبروی انسان را میبرد. 2- روزی را کم میکند. 3- سبب مرگ زود رس میشود. و امّا در آخرت: 1- خشم خدا شامل زنا کار میشود. 2- حساب سخت دارد. 3- خلود در آتش جهنّم را به دنبال دارد».
امیرالمؤمنینعلیه السلام نیز میفرماید: «إِذا ظَهَرَ الزِّنا مِنْ بَعْدِی ظَهَرَتْ مَوْتُ الْفُجْأَةِ»؛ «هر گاه پس از من زنا زیاد شود، مرگهای ناگهانی نیز فراوان گردد».
نظیر همین بیان از رسول خداصلی الله علیه وآله نیز نقل شده است.
4) بیاحترامی به پدر و مادر
از گناهانی که سبب مرگ زود رس میشود، «بیاحترامی به پدر و مادر» و در نتیجه عاق والدین شدن است.
در مکتب اسلام – که مکتب ارزشهاست – احترام و احسان به پدر و مادر، بسیار مورد سفارش قرار گرفته و برای آن، آثار و برکات فراوانی ذکر شده است که یکی از آنها طول عمر است.
امام باقرعلیه السلام در بیانی فرمود: «صَدَقَةُ السِّرِ تُطْفِیءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَبِرُّ الْوالِدَیْنِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ یَزیدانِ فِی الْأَجَلِ»؛ «صدقه پنهانی، خشم خدا را فرو نشانده، و احسان به والدین و صله رحم، عمر را طولانی میکند».
در مقابل، احسان به والدین، بیاحترامی، آزار و عاق والدین، آثار بسیار سوئی در دنیا و آخرت دارد که یکی از آنها کوتاه شدن عمر است.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «إِیّاکُمْ وَعُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، فَإِنَّ رِیِحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرِ أَلفِ عَامٍ، لایَجِدُها عَاقٌّ وَلا قَاطِعُ رَحِمٍ وَلاشَیْخٌ زانٍ…»؛ «مواظب باشید عاق والدین نشوید؛ زیرا عطر بهشت از هزار سال فاصله استشمام میشود؛ ولی به عاق والدین، قاطع رحم و سالخوردهای که زنا کار باشد، نخواهد رسید».
یعنی این سه طایفه نه تنها داخل بهشت نمیشوند بلکه بیش از هزار سال با بهشت فاصله دارند.
همچنین فرمود: «ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَلاتُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَالْبَغْیُ لِلنَّاسِ وَکُفْرُ الْإِحْسانِ»؛ «سه گناه است که کیفر آن در همین دنیا به صاحبش خواهد رسید و به روز قیامت نمیافتد:آزار پدر و مادر (عاق والدین)، ستم بر مردم و کفران نعمت احسان و نیکوکاری».
حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: «ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عَزَوَجَلَّ لِأَحَدٍ فِیهِنَّ رُخْصَةً: أَداءُ الْأَمانَةِ إِلَی الْبَّرَ وَالْفاجِرِ، وَالْوَفَآءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرّ وَالْفاجِرِ وَبِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانا أَوْ فاجِرَیْنِ»؛«سه امر است که خداوند تبارک و تعالی اجازه مخالفت با آن را به هیچ کس نداده است: 1) ادای امانت، به نیکوکار و بدکار. 2) وفای به عهد نسبت به نیکوکار و بدکار. 3) نیکی به پدر و مادر، نیکوکار باشند یا بدکار».
حکایتی جالب از زکریا بن ابراهیم
زکریا بن ابراهیم میگوید: من مسیحی بودم سپس مسلمان شده، سفری به حجّ رفتم، در سفر حجّ خدمت امام صادقعلیه السلام رسیدم، به حضرت عرض کردم: من مسیحی بودم و مسلمان شدهام. حضرت فرمود: چه چیزی باعث شد اسلام را اختیار کنی؟ عرض کردم: این آیه شریفه: «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَلَا الْإِیمانُ وَلکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَآءُ…»؛ «تو پیش از این نمیدانستی کتاب و ایمان چیست؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم».
یعنی خداوند خواست مرا هدایت کند. امامعلیه السلام فرمود: آری خداوند تو را هدایت کرده است، آنگاه سه مرتبه فرمود: خدایا! او را هدایت کن. سپس فرمود: فرزندم! هر چه میخواهی از من پرسش کن.
عرض کردم: پدر و مادر و خانواده من همه مسیحی و مادرم نابیناست، آیا با آنان باشم و در ظرف آنان غذا بخورم؟
فرمود: آیا آنان از گوشت خوک استفاده میکنند؟
عرض کردم: خیر؛ حتّی دست هم نمیزنند.
فرمود: مانعی ندارد، تا میتوانی نسبت به مادر مهربانی کن، هنگام مرگ، خودت متکفّل امور او باش و کار را به دیگری واگذار نکن. جریان ملاقات با من را با کسی در میان مگذار تا در منی نزد من آیی.
زکریا بن ابراهیم گوید: در منی حضرت را دیدم که مردم مانند کودکانی که گرداگرد معلّم خویش حلقه زده باشند، دور حضرتش حلقه زده و از او مسائل را میپرسند.
هنگامی که به کوفه رفتم، نسبت به مادر خویش محبّت فراوانی نمودم، غذایش میدادم، سر و وضعش را مرتّب میکردم، لباس و بدنش را شست و شو میدادم! مادرم به من گفت: پسرم وقتی که مسیحی بودی، با من چنین رفتاری نداشتی، چه شده است از وقتی که مسلمان شدهای با من چنین مهربانی میکنی؟
گفتم: مردی از فرزندان پیامبر ما به من چنین دستوری داده است.
گفت: این مرد پیامبر است؟
گفتم: خیر، فرزند پیامبر است.
گفت: فرزندم! او باید پیامبر باشد؛ چون این سفارشات مربوط به پیامبران است.
گفتم: خیر بعد از پیامبر ما پیامبری مبعوث نمیشود، او فرزند پیامبر ماست.
مادرم گفت: فرزندم! دین تو بهترین دینهاست، آن را بر من عرضه کن.
دین اسلام را بر او عرضه کردم، او نیز مسلمان شد، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند و به من گفت: یک بار دیگر دین را بر من عرضه کن.
به او گفتم، دوباره اقرار کرد. مختصر کسالتی پیدا کرد و از دنیا رفت، مسلمانان جمع شده، او را غسل دادند و من خود بر او نماز خوانده، به خاکش سپردم.
عوامل کوتاهی عمر
1) گناه
آنچه مسلم است، «گناه» از جمله عواملی است که موجب کوتاه شدن عمر انسان گشته و سبب مرگ زود رس میشود.
امام صادقعلیه السلام فرمود: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجالِ، وَمَنْ یَعِیشُ بِالْإِحْسانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالْأَعْمارِ»؛ «کسانی که بر اثر گناهان میمیرند، بیش از کسانی هستند که با مرگ طبیعی از دنیا میروند و کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی میکنند، بیش از کسانی هستند که با عمر طبیعی زندگی میکنند».
2) قطع رحم
«قطع رحم» در برابر صله رحم است؛ صله رحم یعنی ارتباط افراد فامیل و جویا شدن از احوال یکدیگر، کمک کردن به آنان در مواقع لازم، رفع گرفتاری یکدیگر نمودن و…
صله رحم مسأله بسیار مهمّی است که در مکتب مقدّس اسلام نسبت به آن سفارش فراوانی شده است.
در فصل دوّم و نیز در همین فصل، اهمیّت صله رحم و اثرات آن با استفاده از آیات و روایات ذکرگردید. وقتی صله رحم تا این اندازه اهمیّت داشته و سفارش شده است، طبعاً ترک آن نیز تبعاتی داشته و مورد مذمّت است که مهمترین آن کوتاه شدن عمر انسان میباشد.
روایتی از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیَصِلَ رَحِمَهُ وَقَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثَ سِنِینَ فَیُصَیِّرَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثینَ سَنَةً وَیَقْطَعُها وَقَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثِینَ سَنَةً فَیُصَیِّرَها اللَّهُ ثَلاثَ سِنِینَ. ثُمَّ قَالَصلی الله علیه وآله یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ»؛«انسانی صله رحم میکند، در حالی که از عمرش سه سال بیشتر باقی نمانده است؛ ولی خداوند (به خاطر همان صله رحم) عمر سه ساله او را سی ساله میکند. و کسی، قطع رحم میکند در حالی که از عمرش سی سال باقی مانده است، امّا خداوند (به خاطر قطع رحم) آن عمر سی ساله را تبدیل به سه سال میکند، آنگاه فرمود: خداوند هرچه بخواهد محو و هر چه بخواهد اثبات میکند».
امیرالمؤمنینعلیه السلام در خطبهای فرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنآءَ»؛ «به خدا پناه میبرم! از گناهانی که سبب مرگ زود رس میشود!»
عبداللَّه بن کوّا برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان! آیا گناهی هم هست که سبب مرگ زود رس شود؟ حضرت فرمود: «نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَةُ الرَّحِمَ»؛ «آری، وای بر تو! و آن گناه قطع رحم است».
داستان زیبای شعیب عقرقوقی و امام موسی بن جعفرعلیهما السلام
شعیب عقرقوقی، یکی از اصحاب امام صادق و امام موسی بن جعفرعلیهما السلام است، میگوید: «روزی خدمت امام موسی بن جعفرعلیهما السلام رسیدم، آن حضرت به من فرمود: ای شعیب! فردا مردی از اهل مغرب تو را میبیند، درباره من از تو سؤال میکند، به او بگو: به خدا سوگند! او همان امامی است که حضرت امام صادقعلیه السلام نسبت به وی سفارش کرده است و آنچه از حلال و حرام از تو پرسش نمود، پاسخش را از طرف من بده و چنانچه خواست نزد من آید، او را نزد من بیاور.
عرض کردم: قربانت گردم! نشانه او چیست؟ فرمود: مردی است درشت اندام، بلند قامت و نامش یعقوب است.
شعیب گوید: فردای آن روز در حال طواف خانه خدا بودم که مردی با همان اوصاف که امام موسی بن جعفرعلیهما السلام فرموده بود، به سراغ من آمد و گفت: میخواهم از تو درباره آقایت سؤال کنم.
گفتم: کدام آقا؟
گفت: موسی بن جعفر.
گفتم: اسم تو چیست؟
گفت: یعقوب.
گفتم: اهل کجایی؟
گفت: مغرب.
گفتم: از کجا مرا میشناسی؟
گفت: کسی را در خواب دیدم، به من گفت: با شعیب ملاقات نموده و هر چه میخواهی سؤال کن، سراغ گرفتم تا تو را پیدا کردم.
گفتم: همین جا باش تا طواف من تمام شود و به سراغ تو بیایم. پس از طواف نزدش آمدم و با او صحبت کردم، دیدم انسان عاقلی است. از من خواست او را خدمت امامعلیه السلام ببرم، او را آورده، اجازه ملاقات گرفتم و خدمت حضرت رسیدیم.
چشم امام موسی بن جعفرعلیهما السلام که به او افتاد، فرمود: ای یعقوب! تو دیروز آمدی و میان تو و برادرت در فلان محل نزاعی پیش آمد، تا جایی که به یکدیگر دشنام دادید، این روش من و پدرانم نیست و ما کسی را به چنین رفتاری دستور نمیدهیم. از خدا بترس که به زودی مرگ میان تو و برادرت جدایی میافکند؛ امّا برادرت پیش از آن که به وطن باز گردد خواهد مرد و تو از کرده خویش پشیمان خواهی شد! همه اینها به خاطر این است که قطع رحم کردید و خداوند عمر شما را کوتاه کرد.
آن مرد پرسید: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟ حضرت فرمود: اجل تو هم رسیده بود؛ امّا چون در فلان منزل نسبت به عمّهات مهربانی کردی، خداوند به خاطر این صله رحم، بیست سال عمر تو را زیاد کرد.
شعیب گوید: در سال دیگری در حجّ، همان مرد مغربی را ملاقات کردم، به من گفت: همان گونه که امامعلیه السلام خبر داده بود، برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و او را در بین راه دفن کردیم».
3) زنا
سوّمین عامل کوتاه شدن عمر انسان، «گناه زنا» است. زنا گناه کبیره است که در آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومینعلیهم السلام بسیار مورد مذمّت قرار گرفته و موجب حدّ در دنیا و عذاب و آتش در آخرت است.
قرآن کریم آن قدر آن را زشت شمرده است که میفرماید: «وَلَا تَقْرَبُواالزِّنَی إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَسَآءَ سَبِیلاً»؛ «نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهی است».
خداوند متعال ضمن بیان صفات بندگان خاصّ خود میفرماید: «وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً»؛ «(بندگان خاصّ خدا) کسانی هستند که معبود دیگر را با خداوند نمیخوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر کسی چنین کند مجازات سنگینی خواهد دید، عذاب او در قیامت مضاعف میگردد و همیشه با خواری در آن خواهد ماند».
در بزرگی گناه زنا همین بس که در این آیه شریفه، در ردیف شرک به خدا و قتل نفس قرار گرفته است، وعده عذاب آن هم عذاب مضاعف و خلود در آتش جهنّم بر آن داده شده است.
گناه بزرگ زنا، آثار و پیامدهای سوء فراوانی دارد که یکی از آنها مرگ زودرس میباشد.
امام صادقعلیه السلام از پدر گرامیاش حضرت امام باقرعلیه السلام نقل میکند که فرمود: «لِلزَّانِی سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ فِی الدُّنْیا وَثَلاثٌ فِی الْآخِرَةِ، أَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیا فَیَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ، وَیُورِثُ الْفَقْرَ وَیُعَجِّلُ الْفَناءَ، وَأَمَّا الَّتِی فِی الْآخِرَةِ، فَسَخَطُ الرَّبِّ وَسُوءُ الْحِسابِ وَالْخُلُودُ فِی النَّارِ»؛(170) «برای زنا کار شش کیفر وجود دارد: سه کیفر در دنیا و سه در آخرت؛ امّا در دنیا: 1- آبروی انسان را میبرد. 2- روزی را کم میکند. 3- سبب مرگ زود رس میشود. و امّا در آخرت: 1- خشم خدا شامل زنا کار میشود. 2- حساب سخت دارد. 3- خلود در آتش جهنّم را به دنبال دارد».
امیرالمؤمنینعلیه السلام نیز میفرماید: «إِذا ظَهَرَ الزِّنا مِنْ بَعْدِی ظَهَرَتْ مَوْتُ الْفُجْأَةِ»؛ «هر گاه پس از من زنا زیاد شود، مرگهای ناگهانی نیز فراوان گردد».
نظیر همین بیان از رسول خداصلی الله علیه وآله نیز نقل شده است.
4) بیاحترامی به پدر و مادر
از گناهانی که سبب مرگ زود رس میشود، «بیاحترامی به پدر و مادر» و در نتیجه عاق والدین شدن است.
در مکتب اسلام – که مکتب ارزشهاست – احترام و احسان به پدر و مادر، بسیار مورد سفارش قرار گرفته و برای آن، آثار و برکات فراوانی ذکر شده است که یکی از آنها طول عمر است.
امام باقرعلیه السلام در بیانی فرمود: «صَدَقَةُ السِّرِ تُطْفِیءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَبِرُّ الْوالِدَیْنِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ یَزیدانِ فِی الْأَجَلِ»؛ «صدقه پنهانی، خشم خدا را فرو نشانده، و احسان به والدین و صله رحم، عمر را طولانی میکند».
در مقابل، احسان به والدین، بیاحترامی، آزار و عاق والدین، آثار بسیار سوئی در دنیا و آخرت دارد که یکی از آنها کوتاه شدن عمر است.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «إِیّاکُمْ وَعُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، فَإِنَّ رِیِحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِیرِ أَلفِ عَامٍ، لایَجِدُها عَاقٌّ وَلا قَاطِعُ رَحِمٍ وَلاشَیْخٌ زانٍ…»؛ «مواظب باشید عاق والدین نشوید؛ زیرا عطر بهشت از هزار سال فاصله استشمام میشود؛ ولی به عاق والدین، قاطع رحم و سالخوردهای که زنا کار باشد، نخواهد رسید».
یعنی این سه طایفه نه تنها داخل بهشت نمیشوند بلکه بیش از هزار سال با بهشت فاصله دارند.
همچنین فرمود: «ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَلاتُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ وَالْبَغْیُ لِلنَّاسِ وَکُفْرُ الْإِحْسانِ»؛ «سه گناه است که کیفر آن در همین دنیا به صاحبش خواهد رسید و به روز قیامت نمیافتد:آزار پدر و مادر (عاق والدین)، ستم بر مردم و کفران نعمت احسان و نیکوکاری».
حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: «ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عَزَوَجَلَّ لِأَحَدٍ فِیهِنَّ رُخْصَةً: أَداءُ الْأَمانَةِ إِلَی الْبَّرَ وَالْفاجِرِ، وَالْوَفَآءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرّ وَالْفاجِرِ وَبِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانا أَوْ فاجِرَیْنِ»؛«سه امر است که خداوند تبارک و تعالی اجازه مخالفت با آن را به هیچ کس نداده است: 1) ادای امانت، به نیکوکار و بدکار. 2) وفای به عهد نسبت به نیکوکار و بدکار. 3) نیکی به پدر و مادر، نیکوکار باشند یا بدکار».
حکایتی جالب از زکریا بن ابراهیم
زکریا بن ابراهیم میگوید: من مسیحی بودم سپس مسلمان شده، سفری به حجّ رفتم، در سفر حجّ خدمت امام صادقعلیه السلام رسیدم، به حضرت عرض کردم: من مسیحی بودم و مسلمان شدهام. حضرت فرمود: چه چیزی باعث شد اسلام را اختیار کنی؟ عرض کردم: این آیه شریفه: «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَلَا الْإِیمانُ وَلکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَآءُ…»؛ «تو پیش از این نمیدانستی کتاب و ایمان چیست؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم».
یعنی خداوند خواست مرا هدایت کند. امامعلیه السلام فرمود: آری خداوند تو را هدایت کرده است، آنگاه سه مرتبه فرمود: خدایا! او را هدایت کن. سپس فرمود: فرزندم! هر چه میخواهی از من پرسش کن.
عرض کردم: پدر و مادر و خانواده من همه مسیحی و مادرم نابیناست، آیا با آنان باشم و در ظرف آنان غذا بخورم؟
فرمود: آیا آنان از گوشت خوک استفاده میکنند؟
عرض کردم: خیر؛ حتّی دست هم نمیزنند.
فرمود: مانعی ندارد، تا میتوانی نسبت به مادر مهربانی کن، هنگام مرگ، خودت متکفّل امور او باش و کار را به دیگری واگذار نکن. جریان ملاقات با من را با کسی در میان مگذار تا در منی نزد من آیی.
زکریا بن ابراهیم گوید: در منی حضرت را دیدم که مردم مانند کودکانی که گرداگرد معلّم خویش حلقه زده باشند، دور حضرتش حلقه زده و از او مسائل را میپرسند.
هنگامی که به کوفه رفتم، نسبت به مادر خویش محبّت فراوانی نمودم، غذایش میدادم، سر و وضعش را مرتّب میکردم، لباس و بدنش را شست و شو میدادم! مادرم به من گفت: پسرم وقتی که مسیحی بودی، با من چنین رفتاری نداشتی، چه شده است از وقتی که مسلمان شدهای با من چنین مهربانی میکنی؟
گفتم: مردی از فرزندان پیامبر ما به من چنین دستوری داده است.
گفت: این مرد پیامبر است؟
گفتم: خیر، فرزند پیامبر است.
گفت: فرزندم! او باید پیامبر باشد؛ چون این سفارشات مربوط به پیامبران است.
گفتم: خیر بعد از پیامبر ما پیامبری مبعوث نمیشود، او فرزند پیامبر ماست.
مادرم گفت: فرزندم! دین تو بهترین دینهاست، آن را بر من عرضه کن.
دین اسلام را بر او عرضه کردم، او نیز مسلمان شد، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند و به من گفت: یک بار دیگر دین را بر من عرضه کن.
به او گفتم، دوباره اقرار کرد. مختصر کسالتی پیدا کرد و از دنیا رفت، مسلمانان جمع شده، او را غسل دادند و من خود بر او نماز خوانده، به خاکش سپردم.