كَفي بِالْمَوْتِ واعِظاً وَ كَفي بِالتُّقي غِنيً وَ كَفي بِالْعِبادَةِ شُغُلاً وَ كَفي بِالْقِيامَهِ مَوئِلاً وَ بِاللِه مُجازِياً
بهترين پنددهنده براي انسان مرگ و بهترين سرمايه و ثروت تقوا و بهترين كارها و شغلها عبادت و بهترين پناهگاه، قيامت و بهترين پناه دهنده خداوند متعال است.
حال این مسائل مطرح است که چگونه انسانهاى موجود در دنیا مىتوانند با ارواح موجود در قالب مثالى در عالم برزخ رابطه برقرار کنند؟ و این ارتباط، چه نتایج مثبت در وضعیت زندگى انسانهاى موجود در عالم برزخ و عالم مثال، مىتواند داشته باشد؟ .
روایتى از «امام صادق» علیه السلام نقل شده است که فرمود: «قبور مؤمنین و مؤمنات را زیارت کنید» زیرا:
«انهم یانسون بکم فاذا غبتم عنهم استوحشوا» یعنى: «آنان با شما انس مىگیرند، وقتى که از آنان دور مىشوید، دستخوش وحشت مىشوند» .
علت اینکه خوب استبه زیارت مؤمنین و مؤمنات بروید و در رابطه با آنها قرار داشته باشید این است که آنان در دنیا با شما انس داشتند و هنگامى که شما از آنان دور شدید (و آنان نیز از شما دور شدند) چه بسا حالت وحشت، ارواح آنان را فرا مىگیرد . پس براى رفع نگرانى و وحشت مردگان، با آنها در تماس باشید (1) .
حال این سؤال مطرح است که آیا مردگان درک مىکنند که چهکسى به زیارت آنها آمد و یا کسانى که به زیارت آنها آمدهاند چه حالى دارند؟ و باید داشته باشند؟ .
این مساله را نیز راوى از «امام موسى کاظم» علیه السلام امام هفتم شیعیان جهان سؤال نمود و پاسخ آن را دریافت کرد، روایت چنین نقل شده است:
«قال: قلت له: المؤمن یعلم بمن یزور قبره قال: نعم و لا یزال مستانسا به مادام عند قبره فاذا قام و انصرف من قبره دخله من انصرافه عن قبره وحشة» .
یعنى: «راوى از امام هفتم شیعیان سؤال کرد: آیا روح مؤمن مرده، علم پیدا مىکند که چه کسى به زیارت قبر او مىرود؟ فرمود: آرى، روح مؤمن موجود در عالم برزخ مادامى که زیارتکننده، کنار قبر او قرار دارد با او انس پیدا مىکند و هنگامى که از سر قبر او منصرف شده برگشت، میت را وحشت فرا مىگیرد (2) » .
پس رابطهداشتن انسانهاى موجود در دنیا با مردگان از قبیل فامیل و خویشاوندان و بزرگان دینى و مذهبى و … مىتواند آثار نیک و مؤثرى در روحیه مردگان و نیز آمرزش آنها نزد خداوند و در نتیجه آرامش روحى آنان، داشته باشد .
حال این سؤال نیز مطرح است که راههاى ارتباط انسانهاى دنیائى با مردگان موجود در عالم مثال کدام بوده؟ و رابطهها چگونه برقرار مىگردد؟ . در این خصوص روایتى از امام صادق علیه السلام چنین وارد شده است:
«عن عبدالله بن سنان قال: قلت لابى عبدالله علیه السلام: کیف التسلیم على اهل القبور؟ فقال: نعم: تقول: السلام على اهل الدیار من المسلمین و المؤمنین انتم لنا فرط و نحن ان شاء الله بکم لاحقون» ، و در حدیثى دیگر چنین وارد است که بگویند: «السلام علیکم من دیار قوم مؤمنین و انا ان شاء الله بکم لاحقون (3) » .
یعنى: «راوى این روایت، عبدالله بن سنان نقل مىکند که از امام صادق علیه السلام سؤال کردم آیا سلام بر اهل قبور چگونه است؟ فرمود: آرى، [براى ایجاد رابطه بین خود و اهل قبور] چنین مىگوئى: «درود و سلام مىفرستم بر اهل دیار از مسلمین و مؤمنین و نیز خطاب بر ارواح مردگان کرده، مىگوئى که: شما از ما دور شدهاید و ما به زودى به شما ملحق خواهیم شد (یعنى دیگر نگران نباشید و مشکل دورى ما از شما بالاخره حل خواهد شد) .
و در روایت دیگرى نیز چنین وارد شده است که:
«عن جراح مدائنى سالت ابا عبدالله علیه السلام: کیف التسلیم على اهل القبور قال: تقول: السلام على اهل الدیار من المسلمین و المؤمنین، رحم الله المستقدمین منا و المستاخرین و انا ان شاء الله بکم لاحقون (4) » .
«جراح مدائنى مىگوید: من از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که بر اهل قبور چگونه سلام بدهم؟ یعنى با آنان چگونه رابطه نزدیک برقرار کنم فرمود: «در کنار قبر مؤمنین و مؤمنات، قرار گرفته چنین مىگوئى: درود بر اهل دیار از مسلمین و مؤمنین باد، خداوند رحمت کند پیشینیان از مردگان و آنهائى را که بعدا به شما ملحق شدهاند و ما نیز بالاخره به شما ملحق خواهیم شد . (پس نگران نباشید و وحشت و ترس از دورى، شما را ناراحت نکند) .
حتى اگر در حال زیارت قبور، دستخود را روى قبر بگذارد و سوره «انا انزلناه فى لیلةالقدر» را هفت مرتبه بخواند ایمنى آنان از عذاب و گرفتاریها، بیشتر خواهد بود .
بدیهى است که این، یکى از نتایج و آثار مفید و پرارزش زیارت اهل قبور و رابطه با آنها است که سختى زندگى در عالم مثال را براى آنها کم کرده، در روح آنان ایمنى و آرامش، ایجاد خواهد کرد . «على بن بلال» از امام رضا علیه السلام روایتى را چنین نقل مىکند که فرمود:
«من اتى قبر اخیه ثم وضع یده على القبر و قرا سورة: [انا انزلناه فى لیلةالقدر] سبع مرات امن یوم الفزع الاکبر او یوم الفزع (5) » .
«از امام رضا علیه السلام نقل فرمود: کسى که کنار قبر برادر [دینى] خود آمده، دستش را بر روى قبر او نهاده و سوره قدر یعنى [انا انزلناه فى لیلةالقدر] را هفت مرتبه بخواند از گرفتاریها و سختىهاى روز قیامت که باید پاسخگوى اعمال خویش باشد، ایمنى پیدا مىکند . یعنى خداوند فضل و کرم و رحمتخود را شامل حال مؤمنان مرده مىنماید و آنها را از عذاب و درد و گرفتارى روز قیامت نجات مىدهد» .
از آیاتی که دال بر جواز زیارت قبور شمرده شده است، آیه ۸۴ سوره توبه است. برخی علمای شیعه در کتب خود برای جواز زیارت قبور به این آیه استدلال کردهاند.
قرآن دستور مىدهد که پیامبر هیچ گاه نباید بر جنازه منافق نماز بگذارد و نباید برکنار قبر او بایستد، آنجا که مىفرماید:
« وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُون».
هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (براى دعا و طلب آمرزش) نایست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالى که فاسق بودند از دنیا رفتند!
در این آیه، براى هدم شخصیت منافق، به پیامبر خدا ، دستور مىدهد بر جنازه احدى از آنان هیچ گاه نماز مگزار و بر قبر آنان نایست.
مفهوم این آیه ـ که میفرماید درباره منافق این دو کار را انجام نده ـ درباره غیر منافق این است که این دو کار، خوب و شایسته است.
به بیان دیگر، از این آیه، استفاده میشود که این عمل برای مؤمنین، جایز بلکه سیره مسلمانان و عمل رسول خدا بر آن بوده است؛ زیرا اگر در مورد مؤمنین هیچ سابقه ای نداشت و پیامبر بر سر قبور مؤمنین و مسلمانها حضور پیدا نمینمود این نهی ، معنا و مفهوم درست و صحیحی پیدا نمیکرد. از این که در مورد منافقین میفرماید: «بر قبر آنان نایست» استفاده میشود که در مورد غیر منافق، این عمل شایسته میباشد.
اکنون باید ببینیم مقصود از «و لا تقم على قبره» چیست؟ آیا مقصود تنها قیام موقع دفن است که درباره منافق جایز نیست و درباره مؤمن لازم و شایسته مىباشد یا مقصود اعم از موقع دفن و دیگر مواقع است؟
اولاً واضح است که مقصود از ایستادن بر قبر، صرف ایستادن نیست به این معنی که اگر کسی مثلاً بر قبر منافقی درنگ کند و برای نگاه کردن به سنگ و شکل هندسی آن بایستد حرامی را مرتکب شده باشد؛ بلکه مقصود، ایستادن به جهت احترام گذاردن و طلب رحمت و مغفرت برای صاحب قبر است. این خود دلیل بر آن است که در مورد غیر منافق، مانعی ندارد؛ بلکه طلب رحمت و مغفرت برای مؤمنین، مطلوب و شایسته است.
ثانیاً برخى از مفسران آیه را ناظر به موقع دفن دانستهاند؛ ولى برخى دیگر از دید وسیع به آن نگریسته اند و آیه را چنین تفسیر مىکنند؛ «و لا تقم على قبره للدفن او للزیارة».
دقت در مفاد آیه مىرساند که مقصود یک معنى وسیع است، اعم از توقف هنگام دفن و یا وقوف پس از آن؛ زیرا مجموع مضمون آیه را دو جمله تشکیل مى دهد و این دو جمله عبارتند از:
۱.« وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً »
لفظ «أحد» به حکم اینکه در سیاق نهى واقع شده است، مفید استغراق افراد است و لفظ «ابدا» مفید، استغراق زمانى است و معنى جمله چنین است:
براى هیچ کس از منافقان در هیچ وقت نماز مگزار.
با توجه به این دو لفظ مىتوان به روشنى به دست آورد که مقصود از جمله مذکور، خصوص نماز بر میت نیست؛ زیرا نماز بر میت فقط یک بار قبل از دفن انجام مىگیرد، دیگر قابل تکرار نیست و اگر مقصود خصوص نماز میت بود دیگر نمیبایست لفظ «ابدا» میآمد، و تصور اینکه این لفظ به منظور افاده «استغراق افرادى» است، کاملاً بىمورد است؛ زیرا جمله «لا تصل على احد» مفید چنین شمول و گستردگى است، دیگر لزوم ندارد که دوباره به بیان آن بپردازد.
گذشته از این لفظ «ابدا» در لغت عرب براى استغراق زمانى است نه افرادى مانند: «و لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً»
بنابراین مفاد جمله نخست این است که هیچ گاه براى احدى از منافقان طلب رحمت و مغفرت مکن، خواه با گزاردن نماز و خواه به غیر آن.
۲. «لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ».
مفهوم این جمله به حکم عطف بر جمله پیشین چنین است: «و لا تقم على قبر احد منهم ابدا»؛ زیرا قیودى که در معطوف علیه وجود دارد، بر معطوف نیز وارد مىشود.
در این صورت نمىتوان گفت: مقصود از «قیام» همان قیام موقع دفن است؛ زیرا فرض این است که قیام موقع دفن درباره هر فردى قابل تکرار نیست، و لفظ «ابدا» که در این جمله نیز در تقدیر میباشد، حاکى است که این عمل قابل تکرار مىباشد و تصور این که این لفظ براى استغراق افراد است، پاسخ آن در جمله قبل گفته شد؛ زیرا با وجود «احد» نیازى به افاده مجدد آن نیست.
با توجه به این دو مطلب در الفاظ «لاتصل» و «لاتقم» مىتوان گفت: خداوند پیامبر را از هر نوع طلب رحمت براى منافق – خواه از طریق نماز بر مرده او و یا مطلق دعا – و از هر نوع وقوف بر قبر او خواه هنگام دفن یا پس از آن، نهى کرده است، و مفهوم آن این است که این دو عمل، طلب رحمت، و قیام و وقوف بر قبر مؤمن در تمام اوقات، جایز و شایسته است.
زیارت قبور مسلمانان
یکی از زیارتها، زیارت قبور مسلمین است، حال این مسلمین در هر کجا که باشند، فرق نمیکند، یعنی خواه عزیزان باشند یا همسایگان و کسانی دیگر، همین مقداری که قبور مسلمانان است، این هم خوب است، اتفاقاً پیغمبر اکرم (ص) ما را دعوت کرده است به زیارت قبور، و فرمود: «زروا القبور فإن لکم فیها عبرة»، شما به زیارت قبور بروید که در زیارت قبور عبرتی است برای شما، درس بی وفایی را از دنیا و جهان یاد میگیرید، خیلی به این دنیا نمیچسبید، دنیایی که آخرش همین است، چند متر لباس سفید است و آخرش زیر خاک، نباید برای آن این همه تلاش کرد و آدمی را کشت و مظلومی را از بین برد، در حقیقت در زیارت قبور یکنوع عبرتی است، چه کلمه زیبائی است « زروا القبور فإنّ لکم فیها عبرة»
و بالاترین زیارت قطعا زیارت قبور پیامبر و فرزندان ایشان و اولیاءالله و…
1) فروع کافى، ج3، ص228، تالیف: ابى جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینى رازى، متوفاى سال 328329ه . ق، ناشر: شیخ محمد آخوندى، سال 317ه . ق .
2) فروعکافى، ج3، ص228، باب زیارةالقبور .
3) فروع کافى، ج3، ص229، باب: زیارةالقبور، ح5 و 7 .
4) همان، ح8 .
5) فروع کافى، ج3، ص229، ح9 .