« یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید.(سوره احزاب آیه 41)
ذکر خداوند متعال از بهترین و نیکوترین اعمال نزد خدا، بهترین لذّت نزد مومنین، خوی نیکوی صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بدانید که بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاکیزه ترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا می برد و بهترین چیزی که آفتاب بر آن تابیده، ذکر خدای سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. (عدة الداعی، احمد بن فهد، ص238)
«ذکر»، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر.
ذکر خداوند متعال از بهترین و نیکوترین اعمال نزد خدا، بهترین لذّت نزد مومنین، خوی نیکوی صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد.
ذکر کثیرى که در همه اعمال انسان پرتوافکن باشد، و نور و روشنائى بر آنها بپاشد. به این ترتیب قرآن همه مؤ منان را در این آیه موظف مى کند که در همه حال به یاد خدا باشید. به هنگام عبادت یاد او کنید و حضور قلب و اخلاص داشته باشید.
به هنگام حضور صحنه هاى گناه یاد او کنید و چشم بپوشید، و یا اگر لغزشى رویداد توبه کنید و به راه حق باز گردید.به هنگام نعمت یاد او کنید و شکرگزار باشید.و به هنگام بلا و مصیبت یاد او کنید و صبور و شکیبا باشید.
در آیه 28 سوره رعد آمده است أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد!.
به هر حال این آیه بشارت بزرگ و نوید عظیمى براى مؤ منانى که همواره به یاد خدا هستند در بر دارد، چرا که با صراحت مى گوید: آنها در سیر خود به سوى الله تنها نیستند، بلکه همواره زیر پوشش رحمت خداوند و فرشتگان او قرار دارند، در سایه این رحمت پرده هاى ظلمت شکافته مى شود، و نور علم و حکمت و ایمان و تقوا را بر قلب و جان آنها مى پاشد.
از جمله در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : اذا ایقظ الرجل اهله من اللیل فتوضا و صلیا کتبا من الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات : هنگامى که مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب ) بخوانند از مردان و زنانى خواهند بود که بسیار یاد خدا مى کنند.
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : هر کس تسبیح فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) را در شب بگوید مشمول این آیه است .
بعضى از مفسران گفته اند: ذکر کثیر آن است که در حال قیام و قعود به هنگامى که به بستر مى رود یاد خدا کند.
اما به هر حال ذکر نشانه فکر است ، و فکر مقدمه عمل ، هدف ذکر هرگز خالى از فکر و عمل نیست .
پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانى را که داراى ذکر کثیر هستند چنین بیان مى کند: خداوند براى آنها مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است ؛ « أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»
این مبحث تا اینجا تمام جهت اطلاعات بیشتر توصیه میکنم مطالب ذیل را مطالعه فرمایید بسیار ارزشمند است.
اقسام و درجات ذکر
از آن جا که ذکر از جمله عبادت های خداوند است؛ مانند دیگر عبادت ها به اقسام متعددی تقسیم می شود؛ نظیر ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت می شود؛ یعنی تمام اشیا با یاد خدا به سر می برند. ذکر خاص، ویژۀ نوع معین از مخلوق ها است؛ مانند ذکر خاص فرشته یا خاص انسان. ذکر گاهی قلبی و گاهی زبانی است، البته این چنین تقسیمی مختص انسان نیست؛ زیرا موجودهای دارای شعور دیگر هم گاهی به یاد خدا هستند که همان ذکر قلب آن ها است و گاهی به زبان مخصوص خود به نام و یاد خدا به ذکرند که همان ذکر زبانی آن ها است.
فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (10) جمعه
و چون نماز گزارده شد، در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که شما رستگار گردید
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً (8)و نام پروردگار خود را یاد کن و تنها به او بپرداز
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً (25)و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى (1)نام پروردگار والاىِ خود را به پاکى بستاى
وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15)و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد
آنقدر آیات ذکر “الله” در قرآن زیاده که آدم تعجب می کنه چطور ممکنه این فریضه واجب به این راحتی فراموش بشه!
الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191)
همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد مىکنند، و در آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند [که پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهاى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
روش گفتن ذکر: در همه حال، در همه حالات، متصل با تفکر
وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ (205)
و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش
“وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ “
و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانى را که وحى میکردیم بسوى ایشان پس بپرسید اهل ذکر را اگر باشید که ندانید.
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
و نه فرستادیم پیش از تو مگر مردانى که وحى کردیم بایشان پس بپرسید از اهل ذکر اگر هستید که نمیدانید.«وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (الجمعة/۱۰) یعنی خداوند را زیاد ذکر کنید، باشد که رستگار شوید.
در آیات قرآن گفته شده است که اعراض از ذکر خدا موجب شقاوت، سختی معیشت، از بین رفتن آسایش انسان، نابینائی در آخرت و ورود به جهنم خواهد شد. بطوریکه فرمود:
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَى»(طه/۱۲۴) یعنی کسی که از یاد من اعراض کند، معیشت تنگ و سختی خواهد داشت و در روز قیامت او را نابینا محشور خواهیم کرد.
به هر حال، مفسران قرآن با بهرهگیری از احادیث وارده در تفسیر آیه 411 سوره احزاب، مصادیقی را به عنوان ذکر کثیر معرفی کردهاند؛ از جمله گفتهاند منظور از ذکر کثیر آن است که:
1ـ بنده هرگز خدا را فراموش نکند. بر اساس این معنا، مقصود از ذکر کثیر، توجه قلبى است که مؤمن بایستى همیشه و در همه حال به یاد حق تعالى باشد؛ زیرا که ذکر زبانی دائمى نمیشود.
2ـ منظور از ذکر کثیر آن است که انسان به یاد اسما و صفات حسنای الهی نیز باشد.
3ـ ذکر کثیر آن است که در همه احوال بگوید: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر» (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی ، محمد جواد، ج 8، ص 568)
4ـ هرگاه بنده در شبانه روز صد بار به یاد خدا باشد، ذکر کثیر کرده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع… قَالَ إِذَا ذَکَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ ذَلِکَ کَثِیراً» (اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 137)
5ـ از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد، کمترین مقدار ذکر کثیر چیست؟ فرمود: گفتن سی مرتبه تسبیح بعد از هر نماز است: «قُلْتُ: مَا أَدْنَى الذِّکْرِ الْکَثِیرِ؟ فَقَالَ التَّسْبِیحُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً» (حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 169)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در جواب پرسشی در ارتباط با این که در روز قیامت کدام یک از انسان ها از مقام والاتری برخوردارند؟ پاسخ فرمود: آنها که خدا را بسیار یاد میکنند: «اى العباد افضل درجة عند اللَّه یوم القیامة؟ الذاکرون اللَّه کثیرا»
6ـ منظور از ذکر کثیر، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) است: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سلام الله علیها مِنَ الذِّکْرِ الْکَثِیرِ» (کافی، ج 2، ص 500) یعنی کسی که تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بگوید، جزو کسانی است که خدا را بسیار یاد کرده است.
گفتنی است که از ابن عبّاس نقل شده است: هر دستورى را که خداوند مقرّر فرموده، حدّ و حدودى دارد، و به هنگام عذر، ساقط میشود، مگر ذکر خدا که نه محدود است، نه عذرى براى ترک آن وجود دارد. (طبرى محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 22، ص 13)
به هر حال، ذکر کثیر مفهومی وسیع و نسبی دارد که همه آنچه را که به عنوان مصداق بیان شده، در بر میگیرد و با آن قابل جمع است.
کدام ذکر ،ذکر کثیر است :
توصیه به یاد کردن خداوند و مخصوصاً «ذکر کثیر» کراراً در آیات قرآن وارد شده است، و در اخبار اسلامى نیز اهمیت فراوان به آن داده شده، تا آنجا که در حدیثى از «ابوذر» مى خوانیم مى گوید: وارد مسجد شدم و به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسیدم… به من فرمود: عَلَیْکَ بِتَلاوَهِ کِتابِ اللّهِ وَ ذِکْرِ اللّهِ کَثِیْراً فَاِنَّهُ ذِکْرٌ لَکَ فِى السَّماءِ وَ نُورٌ لَکَ فِى الاَرْضِ!:
«بر تو باد که قرآن را تلاوت کنى، و خدارا بسیار یاد نمائى، این سبب مى شود که در آسمانها (فرشتگان) یاد تو کنند و نورى است براى تو در زمین».
-امام باقر (ع):« در توراتی که تحریف نشده، همانا موسی (ع) از پروردگار خود پرسید: خداوندا، آیا تو به من نزدیک هستی تا با تو آهسته باز گویم یا از من دوری تا بلند بخوانمت؟ خداوند به موسی وحی فرستاد: «ای موسی، اَنَا جَلیس من ذکرنی؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.»(کافی2 /496)
– از جمله مواعظی که خدا به حضرت عیسی (ع) فرمود این بود که: «ای عیسی، دل خود را برای من خوار ساز؛ و در خلوتها مرا بسیار یاد کن.»(عده الداعی ص 146)
– کسی به حضرت عیسی (ع) عرض کرد: آیا احدی از آفریدگان مانند تو هست؟ فرمود: «هرکس نگاهش عبرت، و سکوتش تفکّر، و کلامش ذکر باشد، همانند من است.»(محجه البیضاء8 /195)
– خداوند در حدیث قدسی فرمود: «هرگاه بندهای به قلبش بنگرم و ببینم که حالت تمسّک به ذکر من بر او غالب است، خودم تدبیر امورش را به عهده میگیرم و همنشین او میشوم و هم سخن او خواهم بود.»(عده الداعی ص 235)
– امام صادق (ع):« مؤمن به هرگونه مرگی میمیرد، با غرق شدن، زیر آوار ماندن، گرفتار درنده شدن، صاعقه، ولی آتش آسمانی به ذاکر نمیرسد.(کافی: 2 /501)
– پیامبر (ص):«سیر کنید که مفردون سبقت گرفتند.» گفتند: ای رسول خدا مفردون کیانند؟ فرمود: «متحیران دلباختهای که در ذکر خدا حیرانند؛ یهترون فی ذکر الله. ذکر بار گران آنان را (گناهانشان را) از دوششان بر میدارد و در قیامت سبکبار وارد صحنه میشوند.»(مسند احمد2 /322)
– علی (ع):« ذاکر خدا در میان افراد غافل، همانند کسی است که به جای فراریان میجنگد.»(بحار93 /158)
– علی (ع):« هر کس به یاد خدا مشغول باشد خداوند او را خوش نام گرداند.»(غررالحکم ح 8235)
– علی (ع):« ریشة صلاح قلب مشغول داشتن آن به ذکر خداست.» (غررالحکم ح 3083)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده: اِذا ذَکَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِى الْیَوْمِ مِاَهَ مَرَّهکانَ ذلِکَ کَثِیْراً: «هنگامى که انسان خدارا در روز یک صد بار یاد کند، این ذکر کثیر محسوب مى شود».
و نیز در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که، به یارانش فرمود: اَ لا اُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ اَعْمالِکُمْ وَ اَزْکاها عِنْدَ مَلِیْکِکُمْ، وَ اَرْفَعِها فِى دَرَجاتِکُمْ، وَ خَیْر لَکُمْ مِنَ الدِّیْنارِ وَ الدِّرْهَمِ، وَ خَیْر لَکُمْ مِنْ اَنْ تَلْقَوْا عَدُوَّکُمْ فَتَقْتُلُونَهُمْ وَ یَقْتُلُونَکُمْ؟ قالُوا: بَلى یا رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)! قالَ: ذِکْرُ اللّهِ کَثِیْراً: «آیا بهترین اعمال و پاکیزه ترین کارهاى شما را نزد پروردگار به شما بگویم؟، عملى که برترین درجه شما است، و بهتر از دینار و درهم، و حتى بهتر از جهادو شهادت در راه خدااست؟ عرض کردند: آرى، فرمود: خدارا بسیار یاد کردن».
ولى، هرگز نباید تصور کرد: منظور از ذکر پروردگار، با این همه فضیلت، تنها ذکر زبانى است، بلکه در روایات اسلامى، تصریح شده: منظور علاوه بر این، ذکر قلبى و عملى است، یعنى هنگامى که انسان در برابر کار حرامى قرار مى گیرد به یاد خدابیفتد و آن را ترک گوید.
هدف این است که: خدادر تمام زندگى انسان حضور داشته باشد، و نور پروردگار تمام زندگى او را فرا گیرد، همواره به او بیندیشد، و فرمان او را نصب العین سازد.
مجالس ذکر، مجالسى نیست که گروهى بى خبرگرد هم آیند و به عیش و نوش پردازند و در ضمن مشتى اذکار اختراعى عنوان کنند و بدعتهائى را رواج دهند و اگر در حدیثمى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: بادِرُوا اِلى رِیاضِ الْجَنَّهِ؟: «به سوى باغهاى بهشت بشتابید».
یاران عرض کردند: وَ ما رِیاضُ الْجَنَّهِ؟: «باغهاى بهشت چیست»؟.
فرمود: حِلَقُ الذِّکْرِ: «مجالس ذکر است».
منظور جلساتى است که در آن علوم اسلامى احیا شود، و بحثهاى آموزنده و تربیت کننده مطرح گردد، انسان ها در آن ساخته شوند، و گنهکاران پاک گردند، و به راه خدا آیند.
نکته مهم :
*ذکر یا خفی است یا جلی؛ تأثیر ذکر خفی اقوی است و به تعبیر دیگر ذکر قلبی بالاتر از ذکر لفظی میباشد.
*بدان که هر چیزی حدی دارد اما یاد خدا حد و مرزی ندارد. چون ذکر خدا برتر و بالاتر است و اشرافیّت آن هم بسیار آشکار است. البته ذکر هر چیز، خالص و موافقت آن با قلب باشد آثارش هم افزون است.
هرگاه بنده اراده یاد او میکند باید بداند اول حق بنده را یاد میکند، یعنی توفیق به او میدهد تا یادش کند، آن گاه بنده یاد او میکند.
*دانستن این نکته ضروری است که یاد خدا در هر حال، سخت و امّت طاقت آن را ندارند. چنانکه امام صادق (ع) فرمود (هزار و یک تحفه ص 121) مگر اولیای الهی که به این درجه رسیده اند.
*البته ذکر و فکر با هم بی ارتباط نیستند، یاد چیزی سبب میشود به فکر آن اُفتَد و سبب ازدیاد اندیشه میشود، چنانکه مولانا فرمود:
ذکر آرد فکر را در اهتزاز ***ذکر را خورشید این افسرده ساز
این قدر گفتیم باقی فکر کن***فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر گو تا فکر رو بالا کند***ذکر گفتن فکر را والا کند
*ذکر باید تحقیقی باشد نه تقلیدی و از صاحب ذکری که خود راه رفته و به مقام ذاکریت رسیده باشد اخذ شود. تخم و بذر را در زمین، زراع کهنه کار میداند که چطور بکارد تا پرورده شود و به مقام شجرگی برسد. از تلقین شروع میشود یعنی تلقیح نفس به باطن ذاکر میگردد.
پس اگر از پیش خود، بدون دانستن آثار و اعداد و مکان و زمان و… باشد، معلوم نیست چقدر ملبّس به ذاکریت شود.
*در سوره کهف:33 خداوند فرمود: « اطاعت مکن از کسی که دل او را از یاد خودمان غافل ساخته ایم و از هوای نفس خود پیروی نموده است.
پس این طور استفاده میشود که بدترین آدم کسی است که غافلِ قلبی از یاد حق باشد و پیروی هوای نفس کرده است. چون یاد حق نکند یاد شیطان و دنیا نماید، پس قابل مصاحبت و مجالست نیست. پس اگر کسی از این غافلین از ذکر پیروی کند، جز تباهی چیزی برای او نخواهد بود.
*پیامبر خطاب به خداوند عزوجل عرض کرد: پروردگارا دوست داشتم که بدانم کدام بنده ات را دوست میداری تا دوستش بدارم! خداوند فرمود:« هرگاه دیدی بنده ای بسیار ذکر مرا میگوید، پس من به او اجازه این کار را داده ام و من او را دوست دارم.» (بحار 93 /160)
این علامت محبّ است که یاد محبوب را بسیار میکند و محبوب هم او را دوست میدارد. البته این مقام به حرف زدن نیست، بلکه به سیره عملی است که ذاکر لباس ذاکریت را به مقام نه به حال پوشیده است.
*خداوند فرمود:« همانا نماز شما را از فحشاء و منکرات باز میدارد و ذکر خدا بزرگتر است.» (عنکبوت:45)
از شیخ صفی الدین اردبیلی از اکبریّت ذکر از نماز سؤال کردند، فرمود:« نماز، نهی از فحشاء و منکر ظاهری میکند، ولی ذکر نهی از فحشاء و منکر ظاهری و باطنی میکند، پس ذاکر اکبر میباشد. بعضی ذکر را عبارت از کلمه توحید گرفته اند و گفته اند «لااله الا الله» اصلی از اصول دین است و نماز فرع است، پس ذاکر اکبر باشد.
زیرا اول کلمه ای که انسانی را از کفر نجات میدهد و آخر کلمهای که انسان را از زندان تن نجات میبخشد، همین است. پس اولِ اسلام ذکر و آخرین کلمهای که انسان موقع مرگ میگوید، کلمه توحید است.
گروهی گفته اند که: ذکر، اکبر است. زیرا همة اشیاء به ذکر خدا مشغولند، در سوره اسراء آیه 44 فرمود:« هیچ چیز نیست مگر آن که به حمد پروردگارش تسبیح گوی است.» (بحرالمعارف ج 1 فصل 34-23-18)
اکثریّت انسانهای روی کره زمین نماز نمیخوانند ولی هرکس به طریق و نوعی یاد حق میکند.
*بدان که اطاعت خدا به منزله ذکر است هر چند صورت عبادات و رکوع و سجود او کم باشد. سیرت و ملکوت و باطن هر طاعتی خودش ذکر است. مثلاً کسی واقعاً سکوت دارد و غیبت نمیکند، این خود نوعی یاد است. اگر چه به زبان ذکر نگوید، چه آن که ملکوت هر عملی خود، دعا و ذکر و پاداش و مناجات است. البته برای کسی که به این مرحله از ادراک برسد.
*در مراتب ذکر سالک میباید سعی نماید، در هیچ مرتبهای توقف ننماید، مداومت بر ذکر لسانی و این مرحله برای رفعِ خواطر بسیار نافع است. اگر چه به ظاهر عضوی از جوارح از گناه باز میماند.
مرتبۀ دیگر ذکر را قلبی بگوید و فکر را از خواطر باز دارد. یعنی از کثرت به وحدت رسد و خواطرِ مزاحم را با ذکر قلبی دور نماید.
باید ذکر قلبی متمکّن و ملکه او شود تا ورود خواطر مسدود گردد.
*گفته اند: غرض از ذکر این است که حضور ذاکر و فانی در مذکور شود و تا مستغرق و فانی در مذکور نشود حضور به هم نرسد. آن گاه به این مقام برسد که در جلوت و خلوت مشغول به مذکور شود.
امام صادق (ع) فرمود:« پدرم امام باقر (ع) بسیار ذکر میگفت. بسیار میشد با او همراه میشدم و او در حال ذکر بود و با او هم غذا میشدم و او به ذکر مشغول بود. اگر با مردم سخن میگفت این کار، او را از ذکر باز نمیداشت و میدیدم که زبانش را به زیر کام خود چسبانده و میگوید: «لااله الاالله» ما را جمع میکرد و به ذکر امر میفرمود تا خورشید طلوع کند و هر کدام از ما را که خواندن میدانست به تلاوت قرآن دستور میداد و هر کدام را که خواندن نمیدانست امر به ذکر گفتن مینمود.» (عین الحیاه 2 /472)
*بهترین ذکر، ذکر پنهانی است. خداوند دربارة حضرت زکریا فرمود:« آن گاه که پروردگارش را با ندایی آهسته بخواند. (مریم:3)
*هر اسمی از اسماء الهی دارای یک خواص انحصاری بوده و بعضی خواصی که از شئون و آثار آن هویدا میگردد. سالک نسخه ای از مظاهر اسماء الهی است که رابطه ظاهر و مظهر از آن معلوم میشود. موجودات آیینه های متعددی هستند که اسماء و صفات به اندازه قابلیّت در آنها تجلی کرده است.
سالک به اندازه سعۀ وجودیاش میتواند اسماء و صفات الهی را در خود وجدان کند. اگر خداوند بخشنده و بخشایشگر است او مظهر این اسم میشود. یعنی متّصف و متخلّق به صفت کریمی یا رحیمی میشود. پس وقتی به این مرحله رسید، وجود ذاکر مظهر همان ذکر میشود اگر آن ذکر را به لسان نگوید، آثار همان را داراست و این رمزی است که اهل آن میدانند، چیست؟
*در زیارت شعبانیه آمده است: « که خدایا از تو درخواست میکنم که مرا از کسانی قرار دهی که دائم به یاد تو باشم.» ذکر گرچه کم باشد اما دائمی بودن آثار بیشتری دارد تا ذکری که عدد کثیر داشته، اما از نظر زمانی محدود باشد، چه آن که مداومت سبب میشود تا موکلین ذکر هم دائمی بوده و ذاکر را مؤیّد و منصور دارند.
وقتى به زندگى خود و بسیارى از افراد نظر مى کنیم، مى بینیم هدف بسیارى از کارهاى ما دست یابى به گوهر گرانبهاى آرامش است؛ یعنى انسان ها در طول زندگى خود تلاش مى کنند تا به آرامش خاطر و طمأنینه برسند. در این نقطه بین انسان ها اشتراک نظر وجود دارد، ولى اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایى است که به زندگى آرامش مى بخشد.
چه بسیار کسانى هستند که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزى و رفاه مادى مى دانند، گروهى نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت مى بینند و…، اما قرآن کریم آرامش و طمأنینه را تنها در یاد خدا مى داند: “…الا بذکر الله تطمئن القلوب”؛ بدانید تنها با یاد خدا دلها آرام مى گیرد.